چهارشنبه، آبان ۱۳، ۱۳۹۴



« نطفه »

...
نه این سه نقطه بالا
نقطه‌ای شبیه نطفه
که من با تو تمام نمی‌شوم.
تمام.

چشمت را که از من برداری
از من،
و از همین اشیاء دور و بر،
کلید که  بچرخد،
در بسته بشود،
تو کور می‌شوی.

من روی همین دور و بر
دست بکشم بی‌چشم تو
دنیا را کویری می‌بینم
که کوچ  را با تو آغاز کرده است.

توریست  بشوی، کورمال
کویر از چشمم
چشمه بجوشاند.

چند ماهی سربی
روی نطفه مردمک
تمام.
زیر این سه نقطه  نوشته‌ام.
...
نه سه نقطه بالا.




در پیرسوک ببینید




هیچ نظری موجود نیست: