چهارشنبه، دی ۰۹، ۱۳۹۴
جمعه، دی ۰۴، ۱۳۹۴
چهارشنبه، دی ۰۲، ۱۳۹۴
تحلیل فیلم " مرد پرنده یا فضیلت غیرمنتظره از جهل" از منظر معماری
آرشیتکت : افروز نبوی
خلاصه داستان: ریگان تامسون بازیگر سابق
سینماست که به خاطر اجرای نقش یک ابرقهرمان به نام مرد پرنده در دهه 90، بسیار
مشهور است. او حالا بعد از بیست سال با تولید و اجرای یک نمایش از ریموند کارور با
نام "وقتی از عشق حرف می زنیم، از چه حرف می زنیم؟" در تلاش است تا بار
دیگر جانی تازه به کالبد حرفه اش بدمد. اما او امیدوار است که در این قماری که بر
سر این نمایش کرده، بتواند ثابت کند که یک هنرمند واقعی است. با نزدیک شدن به شب
پیش نمایش، برای رالف، یکی از بازیگران اتفاقی می افتد و او مجبور می شود تا مایک
شاینر را به جای بازیگر مصدوم، استخدام کند...
در "آستاره بخوانید"
دوشنبه، آذر ۳۰، ۱۳۹۴
دوشنبه، آذر ۲۳، ۱۳۹۴
شنبه، آذر ۲۱، ۱۳۹۴
نمی دهد دست شعر
-----------------
نمی رود به جز از پاهایم شک کردم
که به جاهای دور
به نمی شناسمش نمی رود
تو دیگر نیستی، برای تو دیگر نیستی دست می زند
دست نمی دهد شعر به تو نیستی
ن ی س ت ی
شعرنمی رود به نمی شناسم اش
به جای دور
تو
و خیابان همچنان
رانندگی می کند در خیال من
من به قرینه ی لفظی... نشرثالث 81
یکشنبه، آذر ۱۵، ۱۳۹۴
یکشنبه، آذر ۰۸، ۱۳۹۴
کتابی در راه
از زمانی که این وبلاگ" تریا بلاگ" شروع به فعالیت کرده است تا حالا که حدودا 13 سال میگذرد ، در حال جمع آوری گزیده یی از این تارنما هستم و تصمیم دارم این گزیده را با همین نام " تریابلاگ " بچاپ برسانم.
لازم به ذکراست که تریابلاگ ابتدا با نام "سفید و سیاه" در پرشین بلاگ راه اندازی شد و بعد تغییر نام داد.
لازم به ذکراست که تریابلاگ ابتدا با نام "سفید و سیاه" در پرشین بلاگ راه اندازی شد و بعد تغییر نام داد.
به امید آنروز
آذر کیانی
دوشنبه، آذر ۰۲، ۱۳۹۴
در بعضی از شعرهای
" سعدی " با نوعی شگردِ سرودن روبروئیم که فکر می کنم دلیل آن بنوعی کمک
به مخاطب است تا او بتواند با تمرکز بر ساختار شعر،آن شعررا به محیط درک در حافظه ی بلند مدت بفرستد. ممکن است که شاعر از این طریق و بدلیل علاقه به موضوع خاص شعر، خواهان ماندگاری
بیشتراثرش در یاد مخاطب باشد.
نمونه از اشعار سعدی :
صوفی به طعنه گفت که یاران
خدا دوتاست / لعنت به آن کسی که بگوید خدا یکی ست
که در واقع اینطور خوانده
می شود:
صوفی به طعنه گفت که یاران
خدا دوتاست لعنت به آن کسی که بگوید./ خدا یکی ست .
در این بیت ازشعر"بیدل"
که در پست قبلی گذاشتم با همین شگردِ سرودن روبروئیم .
تا رمزگرفتاری ما فاش
نگردد
چون صبح به پرواز نهفتیم
قفس را
که در واقع شعر اینطور
خوانده می شود:
چون (به این دلیل)صبح
به پرواز نهفتیم قفس را/ تا رمز گرفتاری ما فاش نگردد.
دوشنبه، آبان ۲۵، ۱۳۹۴
جایی، قلبی که مهربانی و هنر را می فهمید از تپش
ایستاده است
در برابر پیوند نامیرایی که میان آن قلب و شعور جاری در کائنات هست، افسوس یا بی اعتنایی ما، جایگاه خاصی ندارد
برای روحی که بزرگ است و بالغ، ستاره ها می درخشند
برای پَستی و شقاوت اما، تاریکی شب هم زیادی است
یکی همچنانکه نفس می کشد، در این خاک، دانه ای خوب می کارد و یا چشمه حیات می شود، دیگری زهر و علف هرز
افسوس و عزا برای همچنان دومی بودن! همین
افروز نبوی
در برابر پیوند نامیرایی که میان آن قلب و شعور جاری در کائنات هست، افسوس یا بی اعتنایی ما، جایگاه خاصی ندارد
برای روحی که بزرگ است و بالغ، ستاره ها می درخشند
برای پَستی و شقاوت اما، تاریکی شب هم زیادی است
یکی همچنانکه نفس می کشد، در این خاک، دانه ای خوب می کارد و یا چشمه حیات می شود، دیگری زهر و علف هرز
افسوس و عزا برای همچنان دومی بودن! همین
افروز نبوی
جمعه، آبان ۱۵، ۱۳۹۴
دوست
همیشه
هست در راه های باهم
راه .
کناره اش
دشت نرگس یا خارا
فرقی نمی کند.
از سطح رابطه عبور می کند،
در تداوم نگاهی
که رویگردان است
از دیدارهای گذرای خیابانی
سلام و احوالپرسی های رقیق
و خداحافظی های خُنَک.
هست در عمقِ شاهرگی که دوشاخه می شود.
انتهای
هررگ جمجمه یی ست.
بی چشم . بی دهان.
در هر دیدار
پَرِشِ عمودی نبض،
شکل عادی و معمولی حضور را
برهم می زند.
و حس
غریب و مبهم را
به سرور وشادی
که ازهُرمِ نفس نیلوفرِ مخفی برمی خیزد،
تبدیل می کند.
و درست مثل وقتی
که ورق در دفتری برمی گردد
زندگی از همان دیدار
دوباره آغاز می شود.
هست . همیشه
در راه های باهم.
http://www.akhbar-rooz.com/section.jsp?sectionId=104
بخش ادبیات اخبار روز
چهارشنبه، آبان ۱۳، ۱۳۹۴
«
نطفه »
...
نه این سه نقطه بالا
نقطهای شبیه نطفه
که من با تو تمام نمیشوم.
تمام.
چشمت را که از من برداری
از من،
و از همین اشیاء دور و
بر،
کلید که بچرخد،
در بسته بشود،
تو کور میشوی.
من روی همین دور و بر
دست بکشم بیچشم تو
دنیا را کویری میبینم
که کوچ را با تو آغاز کرده است.
توریست بشوی، کورمال
کویر از چشمم
چشمه بجوشاند.
چند ماهی سربی
روی نطفه مردمک
تمام.
زیر این سه نقطه نوشتهام.
...
نه سه نقطه بالا.
در پیرسوک ببینید
یکشنبه، آبان ۱۰، ۱۳۹۴
دوشنبه، آبان ۰۴، ۱۳۹۴
اگر واقعا کشورهای به ظاهر قدرتمند جهان می دانستند
که این کره ی زمین ازخاک است نه از طلا، اینقدربرای تصاحبش تلاش نمی کردند.
ای کاش میدانستند آنچه که معبودشان، همین کره ی خاکی
را برایشان حفظ میکند چیزی نیست جزطلای شعور و آگاهی جسم و جان مردم ، دراین سرمای
سخت وسوزان با جان صدها هزار پناهجوی پیر و جوان و کودک بازی نمی کردند. ای کاش ، ای
کاشها تا عمرزمین.
دیوار سرایت را نقاش نمیباید
تو زینت ایوانی نه صورت ایوانت
سعدی
وقتی از خدا دور می شویم ، به چیزهایی نزدیک می شویم که دقیقا عامل همان دوری از خدا و از خودمان است.
یکی از این چیزها قضاوت کردن دیگران است. هر کجا قضاوتی دیدیم باید بدانیم که تنها ناشی از غرور است .
غرور قضاوت می کند ، چون هیولایی ست که قادر به دیدن هیچ کس نیست الا خودش و خودبینی ،خود پسندی ،نادیده گرفتن دیگران یا از بالا به پائین نگاه کردن به دیگران را باعث می شود.
همین هیولای غرور با قضاوت ها که به تبع آن حق خوری و بی عدالتی را در پی دارد، آدم مغرور و مرتکب را آنقدر از خدا دور می کند که زیر بار همان حرفها و اعمالی که مرتکب شده مدفون می کند وخداوند تا زمانی که او نخواهد از این گور خودخواسته نجات یابد با هزاران نشانه اعم از بیماری های جسمانی سخت یا ضررهای مالی توانفرسا و یا در آخر مرگ ... به او هشدار میدهد که بخود بیاید. یعنی در واقع از خدا دور است ولی فراموش شده نیست. همینکه فراموش شده نباشیم فرصتی ست که خود را به خدا نزدیک کنیم.
شنبه، آبان ۰۲، ۱۳۹۴
چهارشنبه، مهر ۲۹، ۱۳۹۴
دانش الهی از راه کتاب ها کسب نمی شود. بلکه باید آن را در وجود خود درک کرد.
-----------------
وظیفه ی ما نیست که خطای دیگران را جستجو کنیم و به قضاوت درباره دیگران بنشینیم . ما باید تمام نیروی خویش را برای قضاوت درکار خودمان صرف کنیم و تا وقتی که حتی یک خطا در خود می بینیم حق نداریم که در کار مردم دیگردخالت کنیم.
مهاتما گاندی
شنبه، مهر ۲۵، ۱۳۹۴
شنبه، مهر ۱۸، ۱۳۹۴
سهشنبه، مهر ۱۴، ۱۳۹۴
یکشنبه، شهریور ۲۹، ۱۳۹۴
اصل هماهنگی
همیشه همه کارهایی را که دوست داریم انجام بدهیم
و فکر میکنیم که درست اند ، آنطور که می خواهیم به انجام نمی رسند.
چرا؟ چون در زندگی تصمیم گرفتن همراه با انتخاب
کردن است و به همین دلیل مهم ،همیشه منطق
هر خواسته یی با
آنچه در زندگی به آن اصل هماهنگی می گوئیم دریک
مسیر قرار نمی گیرند.
(از خرید یک لباس تا
خرید خانه یا انتخاب دوست یا همکار یا شریک یا همسر) .
حالا باید چطور به این مهم توجه ویژه یی داشته باشیم تا از تصمیم و انتخاب درست مان مطمئن باشیم و وقتی
که به انجام برسد از آن نتیجه مثبتی دریافت کرده باشیم.
اگر بر این باوریم که این جهان هستی زبانی دارد که فهمیدنش زیاد هم مشکل نیست و پی بردن به آن آنقدر آسان است که اگرکمی با ایمان راه برویم حتما به هماهنگی با این
زبان می رسیم ، مطمئننا سختی های راه زندگی بر ما هموار می شود و از آزمایش هایی
که همه انسانها در برابر آن قرار میگیرند سربلند بیرون می آئیم.
(درمثل مناقشه نیست )مثالی می زنم : اگر یک روزی
که قصد خرید لباسی داشتید را به پایان رساندید، مرور کنید ، میتوانید به این اصل
هماهنگی با زبانِ موافق هستی و یا عدم آن پی ببرید. با خود می گوئید : امروز صبح
بعد ازبیدار شدن ، خیلی سرحال ، بدون بگومگو با کسی و یا با خودم ،صبحانه خوردم بعد
کیفم را چک کردم پول کافی بود بعد خیلی آرام سوار ماشین شدم و به سمت مرکز خرید
حرکت کردم.جای پارک خوبی پیدا کردم و بعد از سرزدن به چند
مغازه لباسی که مد نظرم بود را خریدم و دوباره از همانجا با همین راحتی و بدون
مشکل به خانه برگشتم و خیلی راضی ام....
در اینجا شعور هستی به همین راحتی با همین
زبان بدون مشکل ،موافقِ کاری بود که انجام دادید. تمام. و این یک پیام دیگر هم دارد
که در بدنه ی این هستی ،برای لحظاتی دقیقا در جایی بودید که باید باشید. شان خودتان
را حایگاه خودتان را دیدید.
اما این واژه" خیلی راضی ا م" می تواند
برعکس هم باشد .
در
مروری دیگر که صبح بدخلق از خواب بیدار شدید و در حالی که از شک و تردید سردرد
دارید، صبحانه خوردید و بعد هم با ماشینی که عملا شما را نمی برد با پارک بدی که پیدا کردید ، به ده
ها مغازه سرزدید و بلاخره ه ه ه لباسی
را خریدید و برگشتید و ناراضی هم هستید.
خوب خواسته تو با اصل هماهنگی شعور هستی و
بالطبع با زبان آن در یک مسیر نیست . انتخاب شما!!! هم از نظر زمان و هم مکان در وضعییت نا موافقی
ست و اما شما در تمام روزبرانجام آن اصرار دارید . ولی زبان هستی به شکلی با شما
در دیالوگ است که بفهماند امروز روز تو نیست مکان تو نیست و اتنخابت هم درست نیست.
به نشانه ها توجه کنیم . خوب یا بد .از زمانی که
انتخاب می کنیم تا زمان اجرای آن.
در تمام تصمیم ها و انتخاب هایمان این زبان
همیشه در کار است و ارتباط با آن وظیفه مبرم هر کسی ست .چرا وظیفه است؟
چون باید قبول داشته باشیم که هر اتفاق خوب یا
بدی تنها برای "من" نیست و نزدیکان را هم بنوعی درگیر می کند ولو در حد
نگرانی یا شادمانی .
معمولا احساس ، قدرت غلبه بر منطق را در انسان
های بخصوص حساس بالا می برد تا کاملا در چنگ خود اسیرکند و تا زمانی که به مقصد
نرسد رهایش نمی کند. بنابراین هرچه با فکر و عقلانیت تصمیم بگیریم یقینا نتیجه کار
بهترخواهد بود.
گاهی نمی توانیم تصمیم درست بگیریم اما می
توانیم مشورت بگیریم ، کمک بگیریم و اجازه ندهیم عمر عزیز را صرف اشتباهاتی بکنیم
که دیگر محل جبران ندارند.
با ایمان ،درست دریافت می کنیم
با ترس و تردید، اشتباه.
با ترس و تردید، اشتباه.
اشتراک در:
پستها (Atom)