یکشنبه، دی ۰۹، ۱۳۹۷
پنجشنبه، دی ۰۶، ۱۳۹۷
دوشنبه، دی ۰۳، ۱۳۹۷
پنجشنبه، آذر ۲۹، ۱۳۹۷
یکشنبه، آذر ۱۸، ۱۳۹۷
یک نفر
-------
حالا که با یک ضربدر
" علامت تمام "
به سکوتم کشیده ایی
باید نقب بزنم
به رویاهایم
به آبشاری در کوهستانی دور
که زلالی آب اش
و درختان سبزش
مامن من است.
باید بنشینم
و آرام آرام
به صدایی گوش بدهم
که در میان این کوه ها
منعکس می شود
و می گوید
دوستت دارم
دوستت دارم
یک نفریم.
آذر کیانی
از کتاب " بی خیال " انتشارات فصل پنجم 97
azarkiani@ تلگرام
azarkiani@ تلگرام
چهارشنبه، آذر ۱۴، ۱۳۹۷
سهشنبه، آذر ۰۶، ۱۳۹۷
پنجشنبه، آذر ۰۱، ۱۳۹۷
چهارشنبه، آبان ۳۰، ۱۳۹۷
شنبه، آبان ۲۶، ۱۳۹۷
جمعه، آبان ۱۸، ۱۳۹۷
شنبه، آبان ۰۵، ۱۳۹۷
سهشنبه، مهر ۲۴، ۱۳۹۷
پنجشنبه، مهر ۱۹، ۱۳۹۷
جمعه، مهر ۰۶، ۱۳۹۷
سهشنبه، مهر ۰۳، ۱۳۹۷
به بهانه ی سالگرد درگذشت مادر
مادر
صبح شیری و
مادرم، شاد روح
هنوز نقش خوابم را
برهم میزند.
لحظه ی بیداری رو به
دریچه یی ست
که خواب را از گل های
رازقی ربوده است.
شکل گل ، نقش نگاهم
نشاط سرمه ام
حلقه حلقه از چشم ام
طراوت منتشر می کند.
او هرروز به همین شکل
نشانه های بی رمقی
،کاهلی را
از روی مه شیری
صبح برمی دارد
و ملافه ها که از
روزی خوش بلند می شوند
با تکان دستهایم
، تاب می خورند.
روی پاهایم، تا بدوم
کسالتی نیست.
مادرم، شاد روح
هنوزهرروز شامه ام را
به بوی خوش صبح دعوت میکند.
آذرکیانی
از کتاب " بی خیال " انتشارات فصل پنجم 97
اهواز
اهواز، كارون را لاجرعه سر كشيد و
دو سوم گلويش تشنه است هنوز
هنوز آسيهآباد، حصيرآباد...
بستري اند
اجازه هست خدا!
ما جنينهامان را به دنيا نياوريم؟
ميگويند خدا از اهواز برگشته
با قطار اهواز به نميدانم كجا!!
روي اين تختهسياه تفريق شدهايم
از خودمان
شبهاي اهوازمان
لبكارونمان
هرچه ميدويم، اهواز را كم ميآوريم
ميدويم هنوز
كه نخلها گلهمندمان نباشد.
حالا اهواز موهايش را چتري زده است
روسرياش را پوشيده است
و با گلوي تشنه
به علي مهرزيار دخيل ميبندد
كه جنينهايش را بدنيا نياورد.
آذر کیانی
از کتاب " روی آینه ام خم اش " نشر آیدا بوخوم آلمان
شعر " امید " از کتاب " چرا کفش هایت جفت نمی شود شعرمن ؟ " نشر نیم نگاه
شنبه، شهریور ۲۴، ۱۳۹۷
انتشارات " فصل پنجم " منتشر کرد :
مجموعه جدید شعر ، شاعر " آذر کیانی " به نام " بی خیال "
از همکاری صمیمانه مسئولین این انتشارات آقایان پرویز بیگی حبیب آبادی و محسن
بیگی حبیب آبادی بی نهایت سپاسگزارم
آدرس کتابفروشی : خیابان انقلاب - پاساژ فروزنده - طبقه پایین - کتابفروشی فصل پنجم
آدرس کتابفروشی : خیابان انقلاب - پاساژ فروزنده - طبقه پایین - کتابفروشی فصل پنجم
شعر " بی خیال " از همین مجموعه با صدای شاعر" آذرکیانی "
لطفا روی لینک زیر کلیک کنید
دوشنبه، شهریور ۱۹، ۱۳۹۷
شنبه، شهریور ۱۷، ۱۳۹۷
سهشنبه، شهریور ۱۳، ۱۳۹۷
شنبه، شهریور ۱۰، ۱۳۹۷
سهشنبه، شهریور ۰۶، ۱۳۹۷
دوشنبه، مرداد ۲۹، ۱۳۹۷
شنبه، مرداد ۲۰، ۱۳۹۷
جمعه، مرداد ۱۹، ۱۳۹۷
با تو دیشب تا کجا رفتم
تا خدا وانسوی صحرای خدا رفتم
من نمی گویم ملایک بال در بالم شنا کردند
من نمی گویم که باران طلا آمد
لیک ای عطر سبز سایه پرورده
ای پری که باد می بردت
از چمنزار حریر پر گل پرده
تا حریم سایه های سبز
تا بهار سبزه های عطر
تا دیاری که غریبی هایش می آمد به چشم
آشنا ، رفتم
پا به پای تو که می بردی مرا با خویش
همچنان کز خویش و بی خویشی
در رکاب تو که می رفتی
هم عنان با نور
در مجلل هودج سر و سرود و هوش و حیرانی
سوی اقصا مرزهای دور
تو قصیل اسب بی آرام من ، تو چتر طاووس
نر مستم
تو گرامیتر تعلق ، زمردین زنجیر زهر مهربان
من
پا به پای تو
تا تجرد تا رها رفتم
غرفه های خاطرم پر چشمک نور و نوازشها
موج ساران زیر پایم رام تر پل بود
شکرها بود و شکایتها
رازها بود و تأمل بود
با همه سنگینی بودن
و سبکبالی بخشودن
تا ترازویی که یک سال بود در آفاق عدل او
عزت و عزل و عزا رفتم
چند و چونها در دلم مردند
که به سوی بی چرا رفتم
شکر پر اشکم نثارت باد
خانه ات آباد ای ویرانی سبز عزیز من
ای زبرجد گون نگین ، خاتمت بازیچه ی هر
باد
تا کجا بردی مرا دیشب
با تو دیشب تا کجا رفتم !؟
اخوان ثالث
شنبه، مرداد ۰۶، ۱۳۹۷
چهارشنبه، مرداد ۰۳، ۱۳۹۷
مرا
میبینی و هر دم زیادت میکنی دردم
تو را
میبینم و میلم زیادت میشود هر دم
به سامانم
نمیپرسی نمیدانم چه سر داری
به درمانم
نمیکوشی نمیدانی مگر دردم
نه راه
است این که بگذاری مرا بر خاک و بگریزی
گذاری
آر و بازم پرس تا خاک رهت گردم
ندارم
دستت از دامن به جز در خاک و آن دم هم
که بر
خاکم روان گردی بگیرد دامنت گردم
فرو
رفت از غم عشقت دمم دم میدهی تا کی
دمار
از من برآوردی نمیگویی برآوردم
شبی
دل را به تاریکی ز زلفت باز میجستم
رخت
میدیدم و جامی هلالی باز میخوردم
کشیدم
در برت ناگاه و شد در تاب گیسویت
نهادم
بر لبت لب را و جان و دل فدا کردم
تو خوش
میباش با حافظ برو گو خصم جان میده
چو گرمی
از تو میبینم چه باک از خصم دم سردم
سهشنبه، تیر ۲۶، ۱۳۹۷
کارل گوستاو یونگ معتقد بود که ناخودآگاه
از لحاظ دسترسپذیری به سه سطح قابل تقسیم است که عبارتند از:
سطح ناخودآگاه در دسترس.
سطح ناخودآگاه که با اندیشه قابل دسترس
است.
سطح ناخودآگاه هسته که غیرقابل دسترس است.
یونگ در یکی از سخنرانیهای خود عنوان میکند
که، اصطلاح ناخودآگاه را به منظور پژوهش مطرح کردهاست و به جای آن میتوانسته از واژه
«خدا» استفاده نماید. او همچنین عنوان میکند که هرجا به زبان اساطیر سخن گفتهاست،
واژههای
مانا، خدا و ناخودآگاه با یکدیگر مترادف
بودهاند.
کتاب های "کارل گوستاو یونگ"
--------------------------------
روانشناسی و علوم غیبی
تحلیل رویا
و.....
اشتراک در:
پستها (Atom)