چهارشنبه، مرداد ۰۲، ۱۳۸۷





در آن دور دست بعید
که رسالت اندام ها پایان می پذیرد
و شعله و شور تپش ها و خواهش ها
به تمامی
فرو می نشیند
و هر معنا قالب لفظ را وا می گذارد
چنان چون روحی
،که جسدش را در پایان سفر
...تا به هجوم کرکس ها پایانش وا نهد
در فراسوهای عشق
،تو را دوست می دارم
.در فراسوهای پرده و رنگ

در فراسوهای پیکرهایمان
.با من وعده ی دیداری بده




------------------------------

بخشی از شعر "میعاد" شاملو
به مناسبت سالگرد عزیمت اش

پنجشنبه، تیر ۲۰، ۱۳۸۷