یکشنبه، مهر ۰۷، ۱۳۹۸



بگو ای شمس تبریزی ازآن می های پائیزی

مولوی








دوشنبه، مهر ۰۱، ۱۳۹۸



پائ ی ز


پائ ی ز که می آید
مثل هر موجودی 
روی زمین نمی پاید ، نمی ماند
پائ ی ز که 
سرمای ملس در سکوت ، تجربه ی سبز زرد ، نارنجی 
را می  مکد و بعد
کز می کند ، گوشه می گیرد
و خیره می ماند به بندهای باد
خش خش
پائ ی ز که 
سومین فصل سال
سومین روزش روز رفتن مادر است
و یا شاید بازگشت اش ، کسی چه می داند
کز می کنم گوشه می گیرم
و خیره می مانم
به ب ر گ ه ا ی ی که به باد داده ام

سبز ، زرد، نارنجی
پائ ی ز که می آید 
دری باز می شود به وسعت صبر
گوش می کنم به ندای وعده یی
که می دانم با معجزه پرمی شود
و خیره می مانم به نور نارنجی
و آینده و ریه های بزرگ پنجره هایش
که پر از نفس های توست.

سبز نپائید
نارنجی و زرد هم نمی پایند
برهمین نردبان خلاصه می کنم
تا در خواب بنفشه پرواز کنم


آذرکیانی#
کتاب " روی آینه ام خم اش " نشر آیدا - بوخوم آلمان96

چهارشنبه، شهریور ۲۰، ۱۳۹۸