شنبه، خرداد ۰۸، ۱۳۸۹


تسلیت میگم

به دانیال، دینا و داود عزیزم بخاطر از دست دادن مادر نازنین شان
به زن عمو که گل سرسبدش را

و به مهندس داریوش کیانی که یار و یاورش را

و به خودم که دختر عمو و دوست خوبم را از دست دادم

روحت شاد طلعت نازنین و زیبا


.

دوشنبه، اردیبهشت ۲۰، ۱۳۸۹


به فرشاد عزیزم
چشم زخم

صدای مان را باد با خود برد

صدای مان را عشق بر بادبادکی دوخته بود

که سرنخش از هوش مان رها شده بود


درمحله ی باد خیز کمی پایین تر از کوچه ی صاعقه

جادوگری با ناخن های کج و کوله

بافته ی بوسه هامان را می شکافت

و شهر بی خون شده بود


عکس هامان اما خیلی زود از قاب شکسته گریختند

و فقط ماه همرا ه مان بود


ماه که هم چنان

پوستر ستاره هایش

سقف بوسه هامان.....




از کتاب چرا کفشهایت ....اردیبهشت 77

شنبه، فروردین ۲۸، ۱۳۸۹


چهارشنبه، فروردین ۱۸، ۱۳۸۹


برای منصور خاکسار عزیز که شاعری تام بود و تمام.روحش شاد







این شعر با لهجه ی جنوبی خوانده میشود.توضیحا من(مو)و آفتاب(افتو) قرائت میشود
یعنی
---------
!منصور
!منصور
یعنی کجا رفت؟
قدِ همی افتو که پا کشید تو ایوون
قدِ همی شاخه ی بید مجنون که سر کشید رو دیوار
قدِ همی گنجیشک که نوک میزد تو پاشو
با مو فاصله داشت
یعنی کجا رفت؟
!منصور
قدِ همی شرجی که دم کشید تو سینه ش
قدِ همی آتیش تنور که زبونه زد تو دلش
قدِ همی تَرَک انار ِ دستاش
با مو فاصله داشت
یعنی کجا رفت؟
حالا تو بگو منصور رفت پیش خدا
نه پیش بودا
نه اصلا پیش نیما
یعنی کجا رفت؟
:بخدا، خدا خودش بهم گفت
که منصور خاکسار پشت سایه ی همی پرچینه
کجا؟
...یعنی
فروردین 89

جمعه، اسفند ۲۸، ۱۳۸۸



صد سال به ازین سالها

عیدتان مبارک


چهارشنبه، اسفند ۱۹، ۱۳۸۸



ایست




صوت عقیم است

در این مه غلیظ و بی حضور چشم ها

اولین کبوتران سفیدی که پرواز کردند از دهان تو

در لانه اند به انتظار تخم هنور


ادامه لطفا......








از کتاب چرا کفشهایت...

شنبه، اسفند ۱۵، ۱۳۸۸

هشت مارس، روز جهانی زن مبارک










سه‌شنبه، بهمن ۲۷، ۱۳۸۸





شاهد آن نیست که مویی و میانی دارد


بنده ی طلعت آن باش که آنی دارد



حافظ





شنبه، بهمن ۲۴، ۱۳۸۸




شاید از این شب (ولنتاین)راهی باشد بسوی نور،بسوی آنچه که حق انسان است و انسانیت

جمعه، بهمن ۰۲، ۱۳۸۸



راه میان دو افق

طولانی و بزرگ

سنگ لاخ و وحشت انگیز است


شاملو

یکشنبه، دی ۲۰، ۱۳۸۸

نزدیک بود که


نه بام خانه ی من فرودگاه است

نه گاری او بال دارد

با همین پیف پاف هم میتوان کار را تمام کرد


شاخه یی که پنجره ی اتاق مرا شاهد بود

دیشب به خواب تبر می رفت


با آرزوی خوشبختی

خدا حافظ برای همیشه.....


همیشه اماهیچ وقت نپائید

و خواب از سر دوباره پرید


سلام

شما شیرینی میل نمی کنید؟



از کتاب چرا کفشهایت ........78

پنجشنبه، دی ۰۳، ۱۳۸۸

کریسمس مبارک
سالروز تولد حضرت عیسی مسیح مبارک باد

چهارشنبه، آذر ۱۸، ۱۳۸۸


سه واژ ه ی عجیب



وقتی واژه ی آینده را تلفظ میکنم

هجای اول دیگر در گذشته می گذرد


وقتی واژه ی سکوت را تلفظ میکنم

آن را می شکنم


وقتی واژه ی هیچ را تلفظ میکنم

چیزی را می آفرینم که در هیچ بودی جا نمی گیرد




ویسواوا شیمبورسکا
ترجمه : علیرضا دولتشاهی

شنبه، آبان ۰۹، ۱۳۸۸


سه‌شنبه، شهریور ۱۷، ۱۳۸۸


چهارشنبه، مرداد ۲۸، ۱۳۸۸




دو دیوار


و دهلیز سکوت


و آنگاه


سایه یی که از زوال آفتاب دم میزند




مردمی


و فریادی از اعماق




ما مهره نیستیم


ما مهره نیستیم












زنده یاد احمد شاملو




سه‌شنبه، مرداد ۰۶، ۱۳۸۸


جمعه، مرداد ۰۲، ۱۳۸۸




من درد بوده ام همه
من درد بوده ام
گفتی پوستواره یی
استوار به دردی
چونان طبل
خالی و فریاد گر


-----------------------------------


یاد و خاطره ی شاملوی عزیز گرامی باد

سه‌شنبه، تیر ۱۶، ۱۳۸۸

ما دوست داریم دنیامونو
مثل همین سفیدیا پر از نوشته بکنیم
نوشته های خوبی که
نمی دونیم عاقبت از چشم کی
از قلب و از انگشتای نازک کی
بیرون میاد
که بنویسه از قول ما
ما دنیامونو دوست داریم
ما دنیامونو دوست داریم





از کتاب شعر کودک: ما دنیامونو دوست داریم

چهارشنبه، تیر ۱۰، ۱۳۸۸



استاد محمد حقوقی از میان ما رفت

روحش شاد و یادش گرامی