دوشنبه، اردیبهشت ۱۰، ۱۳۹۷
پنجشنبه، اردیبهشت ۰۶، ۱۳۹۷
سهشنبه، اردیبهشت ۰۴، ۱۳۹۷
فکر کنم اگر تصمیم قطعی دارم
که زندگی یعنی همین
دکور عوالم ام را عوض کنم
برای این کار به مرز روز می روم
و کلی ناشناخته برای جهان لختم برمی دارم
بعد در واپسین کلام شعرم
چشم هایم را سفید میکنم
و شقیقه هایم را
بی هیچ جنبشی
به ناشناخته ها می چسبانم
تازه ها می آیند
می شوم.
پیشانی ام اتو شده
سرم یک وری روی میز
و نگاه میکنم
به شعری که
.تازه می رقصد
-------------------------
"بخشی از شعر" زندگی یعنی همین
"از کتاب " پلاژ مردگان شاد
نشراشاره
جمعه، فروردین ۲۴، ۱۳۹۷
گفتم ای عشق من از چیز دگر می ترسم
گفت آن چیز دگر نیست دگر هیچ مگو
مولوی
فکر می کنم بیش از حد شهودی بودن و غرق شدنِ در کمال گرایی ،باعث می شود که تا حدودی رابطه ی آگاهی آدمی با جسم اش قطع شود. اگر به هرکدام از اعضای بدن مان بی توجه باشیم و آن را نادیده بگیریم ، یقینا آن عضو به هولناک ترین شکل ممکن توجه ما را بخود کانونی خواهد کرد و در مرکز آگاهی ما جای خواهد گرفت و چه بسا ما را با مشکلات بزرگ جسمانی درگیر کند.
کمال گرایی خوب است اما کمک گرفتن ازدیگران را هم نباید فراموش کنیم . مطمئنا همه چیز را نمی دانیم.
همانقدر بر تعالی روح مان متمرکز باشیم که برسلامت جسم و فیزیک مان.
بقول نیچه " تنها فراموشی ست که ما را به حقیقت نزدیک می کند " اما تا هنگامی که همراهی تمامی اعضای بدن مان را با خود داشته باشیم.
سهشنبه، فروردین ۱۴، ۱۳۹۷
یکشنبه، فروردین ۱۲، ۱۳۹۷
اشتراک در:
پستها (Atom)