چهارشنبه، فروردین ۱۸، ۱۳۸۹


برای منصور خاکسار عزیز که شاعری تام بود و تمام.روحش شاد







این شعر با لهجه ی جنوبی خوانده میشود.توضیحا من(مو)و آفتاب(افتو) قرائت میشود
یعنی
---------
!منصور
!منصور
یعنی کجا رفت؟
قدِ همی افتو که پا کشید تو ایوون
قدِ همی شاخه ی بید مجنون که سر کشید رو دیوار
قدِ همی گنجیشک که نوک میزد تو پاشو
با مو فاصله داشت
یعنی کجا رفت؟
!منصور
قدِ همی شرجی که دم کشید تو سینه ش
قدِ همی آتیش تنور که زبونه زد تو دلش
قدِ همی تَرَک انار ِ دستاش
با مو فاصله داشت
یعنی کجا رفت؟
حالا تو بگو منصور رفت پیش خدا
نه پیش بودا
نه اصلا پیش نیما
یعنی کجا رفت؟
:بخدا، خدا خودش بهم گفت
که منصور خاکسار پشت سایه ی همی پرچینه
کجا؟
...یعنی
فروردین 89

۹ نظر:

Seyed Mohamad Morakabian گفت...

سپاس

ناشناس گفت...

پشت سایه ی پرچین ؟محشر بود.

نسترن وثوقی گفت...

سلام خانم کیانی عزیز خوبید؟ سال نو مبارک...

شمس آقاجانی گفت...

به راستی کجا رفت؟
با ما هم فاصله داشت
چه حس قشنگی داشت این شعر،خانم کیانی عزیز
با علاقه لینکتان را اضافه کردم

فرشته پناهی گفت...

زیبا بود آذر عزیز...زیبا

مظاهرشهامت گفت...

ممنو ن آذر . سال نو شما هم مبارک باد.

HORIZAD گفت...

سلام زیبا بود

ناشناس گفت...

آذر عزيز/منصور اگر چه ريشه از خاك اين جا برچيده بود اما ريشه هاش هميشه در قلب ما زندگي خواهد كرد/
...
حتا نفس هم سخت مي گيرد به تو، شايد
با تو هواي تازه ي زيباتري مانده ست

عباس مولانایی گفت...

سلام بر شما
شعر شما رادیدم
من نیز شعری در لهجه دارم خوشحال میشوم سرزده و نظر بدهید
مسحور باشید
www.abbas-molanaee.mihanblig.com