یکشنبه، اردیبهشت ۱۰، ۱۳۸۵




تا آغاز به کار نمایشگاه کتاب وقتی نمانده است.نمایشگاه کتاب امسال را هم داریم نگفته نوبرش را تجربه می کنیم.بنابراین فعلا در این مورد هیچ حرفی ندارم
اما نمی توانم از کنار شکستن قلب خودم (شکستن سنگ قبر شاملو) به راحتی بگذرم
راستش می خواهم خیلی بی پرده حرف بزنم.بدون آن پرده ای که دوست و دشمن را جدا می کند
شاملو خیلی پیش از آنکه سنگ قبرش را در امامزاده طاهر شکسته
ببیند،در خانه اش،در چاردیواری خانه اش این منظره را دید

واقعا به من چه مربوط که شاملو چقدر ارثیه دارد؟و چیش به کیش می
رسد؟به من چه مربوط که حق التالیف آثار شاملو به کجا می رود و چه می کند؟مگر برای من مخاطب شاملو،چیزی به نام حصر و وراثت مطرح است؟
آیا شاعری که به تنهایی اجتماعی ست را در یک چاردیواری خلاصه کردن و در مناقشه ای نه چندان آبرومند شرکت دادن،کار جالبی ست؟
آیا حرمت شاملو شکسته نشد؟چه انتظار از غیر که سنگ قبرش را حرمت بدارد؟حرمت امامزاده به متولی آن است
:به منی که وقتی می خوانم

روزی ما دوباره کبوترهایمان را پیدا خواهیم کرد
و مهربانی دست زیبایی را خواهد گرفت

روزی که کمترین سرود بوسه است
و هر انسان
برای هر انسان
برادری ست
و دلم را از امید پر می کند،مگر مهم است که چه بر سر اموال او آمده است؟اموال شاملو برای من یعنی آثارش و اصلا این توهین به مخاطبان اوست که شاعرشان را تا حد حاج عباس همسایه ی ما پائین بیاورند و محدودش کنند در خانه و روی مال و اموالش و تسويه حساب های شخصی دخالتش بدهند و بعد هم چشم هایشان را از روی اشعارش بر دارند و متوجه ی وجهی از زندگی اش بکنند که هیچ ارتباطی به زندگی هنری او ندارد
اگر شاملو زنده بود چه می گفت؟ هیچ
می گفت: آذر ( نوعی) به این قناری نگاه کن!چه زیبا می خواند!سلاخی به آن دل بسته است
من این شاملو را می بینم.شاملو با حاج عباس فرق می کند.اگر چه حرمت حاج عباس توسط فرزندانش خوب حفظ شد
حالا فکر می کنید شکستن سنگ قبر شاملو به همین سادگی اتفاق افتاد؟ نه
.سنگ قبر شاملو در خانه اش شکسته شد و بعد در قبرستان
کمی واقع بین باشیم. دزد جرأتش را از چینه ی کوتاه می بیند
...اما
اما شاملو( به زعم سطری از شعر فروغ) حجم برزگی ست از تصویری آگاه که به مهمانی آینه رفته است
...................و در انعکاس دانش عظیم او،ما همچنان دوره می کنیم



با سپاس از آن دور خیلی نزدیک

چهارشنبه، فروردین ۲۳، ۱۳۸۵





هیچ نشانی بر جای نمانده است
از آن همه اعیاد شکوهمند تاریخی
همه چیز فناپذیر است
و آنچه ما جاودانه می خوانیم
:فانی ترین
دوستی
شهرت
قدرت
موفقیت
و پیروزی
تنها آن شکننده ترین است که می پاید
نشان عمیقی که عشق خدا بر جای می نهد



از بلاگا دمیتروا


سنگ قبر شاملو را شکستند.شاملو هم اکنون به نو کردن ماه بر بام شده است،و هم اکنون عظمت و بزرگی او پدیدار