شنبه، آبان ۰۹، ۱۳۸۸


۸ نظر:

ناشناس گفت...

دوباره چاپ شد



خطاب به پروانه ها



و چرا من ديگر شاعر نيمايي نيستم

ترانه گفت...

و خورشید از اعماق
کهکشانهای خاکستر شده را روشن می کند.
احمد شاملو

سلام خانم کیانی ترانه هستم یادتون میاد .

وحید صادقی گفت...

" تلنگر "

به ضرب آهنگ انگشتی به در ...
گاها ، تلنگر هم ...
می گویند ..!

مرا با واژه و پیغام کاری نیست ..؛
که شاعر مسلکی باید ..!

"واقعا کارهاتان زیباست

علي فتحي مقدم گفت...

سلام آذر بانو
شما را به خوانش دقايقي از عمر خويش دعوت مي كنم...با فروتني

akbri گفت...

برای خوانش شعرم دعوتید

م.قیری گفت...

فالی که این استکان می گیرد

آلوده به رژ ِ لب های توست .

قهوه ای که خورده می شود

ماضی استمراری ِ اتاق های تاریک است.

سید حسینی گفت...

عکس زیبایی در وبتان گذاشته اید.
ممنون

محمود قلی پور گفت...

نور