پنجشنبه، دی ۰۹، ۱۳۸۹


تولدت مبارک


یکشنبه، دی ۰۵، ۱۳۸۹


کریسمس مبارک

دوشنبه، آذر ۲۲، ۱۳۸۹


دوشنبه، آذر ۱۵، ۱۳۸۹




مردی سالهای زیادی بود که عبادت میکرد تا اینکه روزی یکی از دوستانش برای کاری به شهری میرفت که اتفاقا پیر آن عابد در همان شهر سکونت داشت. مرد از دوستش خواست که پیش آن پیر برود و از او بپرسد فلانی که سالها عبادت کرده آیا عبادت او مورد قبول حق قرار گرفته یا نه؟ آن دوست رفت و برگشت و پیش مرد عابد رفت و گفت: من پرسش شما را مطرح کردم و ایشان فرمودند که خیر عبادات شما مورد قبول حق نیست. عابد دستهایش را به آسمان برد و گفت خدا را شکر.
دوستش پرسید که چرا شکر؟ گفت او عبادت مرا دید...همین کافیست.

پنجشنبه، آذر ۱۱، ۱۳۸۹

یاد و خاطره ی بیژ ن الهی گرامی باد.



در آخرین حنجره، من ، بادهای بی شمار می بینم
و به هنگام روز، همین امروز
صدای افتادن میوه های رسیده را
بر زمین سرد می شنوم
اما هنوز لغتی به شعر نیفزوده ام، که آفتاب ،کاغذ را
از سایه دستم، می پوشاند
سوزن می درخشد و
کج شده است.
در آفتاب ملایم، از زیر درختان ملایم تر، از پی تابوتی بی سرپوش
روانه ایم و روان بودیم
و سایه ی گلی ، ناف مرده را
پوشانده ست
---------------------
بیژن الهی