جمعه، مرداد ۰۴، ۱۳۹۲

زن

از مجموعه ی جدید و در حال چاپ


زن

---------

کپی می زند
چند رویا را
که کاملا جدا از هم
به کارشان مشغول اند
معمولا از روی خودش چند کپی بر میدارد.




رویای سایه آبیِ چشمهایم
پشت چشم ، آسمان
که بواسطه ی مژه های برگشته و ریملی ام
از پرنده خالیست.



رویای سنگرهای پشت خاکریز

خط مقدم
چریکه ام.
نیم خیز
خوشه های گندم را
از روی ماه می چینم.
روی گونه های سفت و سفیدم، متبسم
شب ؛از برق دندان و نگاهم
طلوع خورشید فردا را
بانگ میزند.



رویای نیلوفرم.
می ایستم.
نفس عمیق می کشم.
هستی ،خبرنامه یی لوله شده
از ریه هایم
پایین می رود
و در هردم و بازدم
از زایش کرم های بد بو
جلوگیری می کند.
شب ،موهای بلندم
در دستهای باد
خاکستر از روی ستاره ها
می روبد،

به شهر،هوای تازه می بخشد،
و پاک میکند تکه تکه
جِرم هایی که
فاصله اند.



موهایم از خاکستری
به سفیدی بزند وقتی،
سپیده ی صبح
از عمق خوابم سر میزند.

از روی خودش
کپی های خودش را
دست به دست می چرخاند
زن و همچنان زن.



http://www.ketabeshear.com/march8_13/azarKiani.htmSee More