جمعه، تیر ۰۴، ۱۴۰۰

 



سبز

 

با تو دیشب تا کجا رفتم

تا خدا و آن سوی صحرای خدا رفتم

من نمی­گویم ملائک بال در بالم شنا کردند

من نمی­گویم که باران طلا آمد

با تو لیک، ای عطر سبز سایه پرورده!

ای پری که باد می‌بردت

از چمنزار حریر پر گل پرده

تا حریم سایه‌های سبزتا بهار سبزه‌های عطر

تا دیاری که غریبی‌هاش می‌آمد به چشم آشنا، رفتم

با تو دیشب تا کجا رفتم

 

 

مهدی اخوان ثالث








 نقاش:
خوان میرو

"برای خواهرم "ایراندخت 

دخت ایران


آسمانی که بر سر گرفته ام
چند رویا از کودکی ام را 
ابر کرده است
 اگر ببارد 
دختری کوچک 
روی دست هایت سبز می شود
و دوباره صورتش را 
به قرص ماهی می چسباند
 که از چشم های شکلاتی اش 
راه به قصه های طولانی
پر رمز و راز 
راه به افسانه های پریان می برد
افسونم می کردی دخت ایران

حالا این آسمان دختری سه ساله است
که دراین عصر جمعه 
برای مهرت
آغوشت 
هنوزابریست و بارانی

آذر کیانی