یکشنبه، مهر ۲۵، ۱۳۸۹

شعر- روی آینه ام خم اش
                                   به دخترم - افروز                                   
روی آینه ام خم اش
همیشه پیش روی جان عاشق آینه یی هست
همیشه ، حتی در گوشه ی همین کافه ی دنج
بودابار روی صدایم
دوتکه مخمل آبی ام، نه ، امروز تن پوشش قهوه یی ست
دوتکه کاکائو روی نگاهم، آرامم
در این کافه ی دنج در بارسلونا
البته روبرویم گائودی نشسته
بدون پیپ و دوبال سفید بالای لبش
روی لب اش شکلات داغ، روی زبانش که می چرخد
عشق انگیزه می آفریند-
ها؟
می آفرینم روی شکلات ، روی لب اش
.......یک حرف و دوحرف بر
عشق زیبایی می آفریند
-
دو تکه کاکائو، گردن کج قشنگ
می گوید روی صورتم، لطیف و ملایمش
زیبایی احجام، با عشق سازنده ،نسبت مستقیم دارد
-
آینه ام ، سازنده عشق ام
خم ام ، اسپرسوام، تیره ی تیره
وقتی که دوتکه کاکائو می چرخد رو به قطرات باران
رو به پنجره
روی آینه ام خم اش
گردن کج قشنگ روی عقربه های بارانی
می چرخم روی بودابار صدایم
.جناب! لطفا صورتحساب
-------------------------------------

گائودی معمار مشهور اسپانیایی اواخر قرن نوزدهم اوائل قرن بیستم
آذر کیانی#

از کتاب - روی آینه ام خم اش
نشر آیدا بوخوم آلمان96.

سه‌شنبه، مهر ۱۳، ۱۳۸۹