سه‌شنبه، مهر ۰۳، ۱۳۹۷

به بهانه ی سالگرد درگذشت مادر

مادر


صبح شیری و
 مادرم، شاد روح
هنوز نقش خوابم را برهم میزند.

لحظه ی بیداری رو به دریچه یی ست
که خواب را از گل های رازقی  ربوده است.
 شکل گل ، نقش نگاهم
نشاط سرمه ام
حلقه حلقه از چشم ام طراوت منتشر می کند.

او هرروز به همین شکل
نشانه های بی رمقی ،کاهلی را
از روی مه شیری صبح  برمی دارد
و ملافه ها که از روزی خوش بلند می شوند
با تکان دستهایم ،  تاب می خورند.
روی پاهایم، تا بدوم
 کسالتی نیست.

مادرم، شاد روح
هنوزهرروز شامه ام را
 به بوی خوش صبح دعوت میکند. 


آذرکیانی

از کتاب " بی خیال "  انتشارات فصل پنجم 97




هیچ نظری موجود نیست: