دوشنبه، اردیبهشت ۳۱، ۱۳۹۷

به یاس سفیدم افروز

عشق
------
عشق چشمهایش آبی ست
موهایش بلوند
قدش دوبرابر اراده ی من
و خنده ای که ادامه ام می دهد
درخیابان های این شهر
خون درشریان های این  شهر می دود
می دوم
شهر بلند می شود
می ایستد
شهر چشم هایش آبی ست 
موهایش بلوند

خورشید از سمت چپ شانه اش
با من رابطه دارد
رابطه ی آبی

 اراده ام تخدیر می شود
وقتی صورتم بلوند
در دریا غرق می شود
هی آب می روم
آب
می رود قعر شهری
 که هی غرق می کند
هی گم می کند
ودر تابلو اعلانات
چهره ام هی نقش می بندد که :
این زن گم شده است
در شهری که چشم هایش...
موهایش ...
و...

آذر کیانی
از کتاب " پلاژ مردگان شاد "  نشر اشاره 




هیچ نظری موجود نیست: