جمعه، اردیبهشت ۲۷، ۱۳۹۲

وقتی دخترم کوچک بود

ازکتاب"چرا کفش هایت جفت نمی شود شعر من؟نشر نیم نگاهسال80"




وقتی دخترم کوچک بود

--------------------------------



وقتی دخترم کوچک بود

... در کفش فروشی برای انتخاب میان دو کفش

این ترانه را می خواند:

"دستمال من زیر درخت آلبالو گم شده"

حالا او دیگر شماره ی کفش هایش را میداند

و به وقت انتخاب ترانه یی می خواند

که من تا به حال نشنیده ام

پنجشنبه، اردیبهشت ۲۶، ۱۳۹۲

هیج جا ، همین جا

ازکتاب"چرا کفش هایت جفت نمی شود شعر من؟نشر نیم نگاه سال 80"
-------------------------
هیچ جا ، همین جا
------------------------
تا حالا کجا بودی؟

هیج جا ، همین جا

کوک شل می راندم

در همین جاده

نخ های آسمان را ماسوره میکردم

و گلوله های پنبه ای را آلاسکا

صخره یی در لانه ی موش فرو میکردم

و لانه ایی در شکم کرکس

کفش هایم اما

همچنان پای قطار بود

گاهی با زمزمه های سبک هندی همین قایق سفید

سفر میکردم تا دشت آلاله ها

و به سکوت کوهستان

وتا نقاشی دو عاشق که

Slow motion

می دویدند.

وه چه آرامشی؟

و گاه تا ...

بابا کجایی؟

قطار رفت

و کفش هایم همچنان ...



کوک شل تا آن سوی جاده

تا انوشیروان که دنبال مجوز ساخت ایوان بود

تا پیرزن که خود انوشیروان

و تا این سوی جاده

تا همین جدول متقاطع

که خانه های سیاهش پر از مرکب است

هیچ جا

همین جا.



چهارشنبه، اردیبهشت ۲۵، ۱۳۹۲

بدرقه

از کتاب"چرا کفش هایت جفت نمی شود شعرمن؟نشر نیم نگاه"


به: همسرم

بدرقه
---------------
وقتی فرودگاه را در جیبت گذاشتی

کودکی هواپیما در دریا غرق شد

و بارانی که می آمد

تاکسی ها را به سمت پل معلق هدایت میکرد

برای هیچ کسی که بر هیچ زمینی ایستاده بود

تاکسی ها توقف می کردند

بوق بوق بوق

هی هلو!

تیرهای چراغ برق

دکل های فشار قوی

بیار ساقی آن می که حال آورد

برج ها و پاره پاره های چتر

در سر من شهری

که اصلا قابل افتتاح نبود



حالا دارند موکت اتوبان را وصله می کنند

و پازل ارم آن قدر کم دارد

که مجبورم کودکی ام را به کمکش بفرستم



در این تونل آبی

پشت این باران مقصدم را گم شده می بینم

کجایی؟

حالا نمی دانم آیا فرودگاهی دارد نقاشی می شود

که هما پیمای رسیده را...



جمعه، اردیبهشت ۲۰، ۱۳۹۲

کلمه

از کتاب"روی آینه ام خم اش"نشر اثر

کلمه

------------

مدادم را بگیر

دفترم را همین طور

می خواهم مثل همین سنجاقک

روی همین گل آفتابگردان

نور باشم و سکوت



کلمه بر زخمهایم نمک است



چهارشنبه، اردیبهشت ۱۸، ۱۳۹۲

عطر

از کتاب "روی آینه ام خم اش" نشر اثر


--------------------------------------------

عطر



وسط آسانسور سبز شد کنارم

از عطری سرخ گیج میزد زبان

... س س لام تا کام

رفته بووووووود

میزد بالا که نرود از کنارم،

سرخ آسانسور گیج.



بویی که آشپزی میکرد

با الکل و اسانس و تلخ تریاک

گیج بالا میزد ،آسانسور

بیرون زد

..............


*سحر از بسترم بوی گل آیو



*شعر از بابا طاهر

جمعه، اردیبهشت ۱۳، ۱۳۹۲

.


والتر بنیامین فیلسوف ومنتقد آلمانی می گفت که فاشیسم"سیاست را زیبا شناسانه می کند" در حالی که کمونیسم" هنر را سیاسی

میکند" او از مارینتی شاعر فوتوریست ایتالیایی ،کسی که از جنگ لذت میبرد یاد میکند که با صدای بلند می گوید"بگذار هنر جهان را ویران کند" ، بنیامین این نظر او را نقطه ی اوج و فرجام نهضت هنر برای هنر ، میداند.



ترجمه:مراد فرهاد پور

شنبه، اردیبهشت ۰۷، ۱۳۹۲

شعر"ون گوگ"





از کتاب "روی آینه ام خم اش"
---------------------------------
نقاش: ون گوگ


ون گوگ
... -------------------------------
مردمان این قرن
نفس های خورشید را شماره میکنند
دلتنگم
رنگم کن
شما شبیه کوکب زردید
احتمالا از روی خورشید کپی شدید
یا شاید در اعماق روحتان
عکسی هست
که شما را شانه به شانه ی گلی زرد نشان میدهد
همینکه مثل اشعه
نامحدود
می پیچید لابلای کاج ها گندم ها
آن گل زرد آفتاب گردان نبود؟

می آورید تاش ی از سرچشمه
نور
روی بوم ها
می زنید قلم
ضربه
می زنید تشنج
روی پرتره
گوش تان
شما دقیقا شمائید!
کف دست تان باید شنیده باشد
که صدا را از روی نفس می شنوید

با گوش اما خوش قیافه تر بودید

ای بریده از صدا
هستیم ، هستید، هستند

یکشنبه، اردیبهشت ۰۱، ۱۳۹۲

پنجشنبه، فروردین ۲۲، ۱۳۹۲

بر پاشنه ی در






شعر جدیدم ،  برای بوشهریهای عزادار
-----------------------------

باز هم این در بر پاشنه ی خود خواهد چرخید
بازهم صدای کل و هلهله
اسپند و آتش و دود
... عروس ی را از این در، به خانه ی بخت خواهد فرستاد
باز هم این در ، وقتی بچه های کوچه سراسیمه به شادی برهمش میزنند
صورت دایه را با این خبر خندان میکند
رزق، عصاره زحمت
که از رویای دستهای پدر آویزان است:
خرما و پنیر ورطب و ماهی و میگو
باز هم پاشنه ی این در بر مراد مردم بوشهر خواهد چرخید.
باز هم.
21/1/92




شنبه، فروردین ۱۷، ۱۳۹۲





سال نو مبارک




شنبه، بهمن ۱۴، ۱۳۹۱

سه‌شنبه، دی ۱۲، ۱۳۹۱

یکشنبه، آبان ۱۴، ۱۳۹۱

شنبه، مرداد ۲۸، ۱۳۹۱




به قربانیان زلزله ی آذربایجان



بی خبری



آن روز ، روی زمین خبری نبود

مردم مثل هرروز

مثل من، تو

با سبد رویاهایشان

روی خیالی سبک

راهی شدند.

نمیدانم شاید

دیروزش یا روز قبل تر

شکوه یی، شکایتی

نیلوفر دعا را روی لبی پژمرد

ویا دستهای شب کاری

ندانسته استخوان جمجمه یی را

به سنگی آزرد.

هرچه بود ، "شاید" بود

و دقیقا کسی نمی داند

آن روز

در عصری خاکستری

چرا سبد رویاهایشان

به هنگام بازگشت به خانه ، خالی بود

چند شیار بیشتر

روی صورتهایشان

در آینه گم بود

نمی دیدند

یا نمی دانستند

نوری که سعی میکرد

از میان گریبان شان

قد بکشد و نیلوفر دیگری

بر لب هایشان بکارد،

از سایه نقاب گرفته بود

شاید عقربه ی شوم

به عمیق ترین نگاه چسبید

که پلک نزد

و

نزد

تا بی خبری باشد

.

.

.

زمین لرزید

لرزید

و کسی نمی داند

چرا....

---------------------------------------------------------------------------------

آذر کیانی


دوشنبه، تیر ۱۹، ۱۳۹۱


سکوت


روبرویم

درست روبرویم

ستاره یی سر خورد

روی گلویت

روی گلویم

سکوت

سیاره یی گم بود

ساکنانش ایما، اشاره

ساکنانش من ، تو

سیاره یی خشک می چرخید

در هوایی ابری

روبرویم

درست روبرویم
---------------------------
از کتاب "روی آینه ام خم اش


جمعه، آذر ۰۴، ۱۳۹۰





نشر الکترونیک اثر منتشرکرد


روی آینه ام خم اش


آذر کیانی






http://www.asar.name/





پنجشنبه، مرداد ۲۷، ۱۳۹۰




ماه درخشان پائیزی

چنان که می بینی

من هم خوب خوب ام، متشکرم





می ستسو

برگردان :احمد شاملو

جمعه، اسفند ۰۶، ۱۳۸۹


ما در اندیشه ی آن کلیدیم. هریک نشسته به زندان خویش




تی اس الیوت






شنبه، بهمن ۳۰، ۱۳۸۹

یکشنبه، بهمن ۲۴، ۱۳۸۹

یاد و خاطره ی فروغ فرخزاد گرامی باد


ولنتاین مبارک