یکشنبه، بهمن ۲۶، ۱۳۹۳

از کتاب"پلاژ مردگان شاد" نشر اشاره84
 به یاس سفیدم افروز

عشق
عشق چشم هایش آبی ست
موهایش بلوند
قدش دو برابر اراده ی من
و خنده ای که ادامه ام می دهد
در خیابان های این شهر
خون درشریان های این شهر می دود
می دوم
شهر بلند می شود
می ایستد
شهر چشم هایش آبی ست
موهایش بلوند
خورشید از سمت چپ شانه اش
با من رابطه دارد
رابطه ی آبی
 اراده ام تخدیر می شود
وقتی صورتم بلوند
در دریا غرق می شود
هی آب می روم 
آب
می رود قعر شهری 
که هی غرق می کند
و در تابلوی اعلانات
:چهره ام هی نقش می بندد که
این زن گم شده است
...درشهری که چشم هایش
...موهایش
...و

آذر کیانی

هیچ نظری موجود نیست: