به فرشاد عزیزم
چشم زخم
صدای مان را باد با خود برد
صدای مان را عشق بر بادبادکی دوخته بود
که سرنخش از هوش مان رها شده بود
درمحله ی باد خیز کمی پایین تر از کوچه ی صاعقه
جادوگری با ناخن های کج و کوله
بافته ی بوسه هامان را می شکافت
و شهر بی خون شده بود
عکس هامان اما خیلی زود از قاب شکسته گریختند
و فقط ماه همرا ه مان بود
ماه که هم چنان
پوستر ستاره هایش
سقف بوسه هامان.....
از کتاب چرا کفشهایت ....اردیبهشت 77
۸ نظر:
پوستر ستاره هايش سقف بوسه هامان... سلام خاله فضا نزديك. ازبس حس و فضاتون نزديكه خاله شدين ديگه. دلتنگ و مشتاق ديدارتون.
با سلام
طوفان زندگي تصوير رويا هاي كودكي مان را كه بر بالهاي بادبادكها، سبكبال و بي دغدغه بودند از قابها دزديداما جهان ثابت است و ماه همچنان مي درخشد.بسيارزيبا بود.
موفق باشيد.
برای چندمین بار اومدم .....هنوز دعوتم رو قبول نکردید
سلام به شما دوست عزیز و شاعر....
و همراه همیشگی
از شما دعوت میکنم...
با ترانه ای قدیمی به روزم......
و مثل همیشه منتظر نظر و راهنمایی شما هستم...
با ترانه ای به عنوان ( مامان بابای من کیه؟؟!!!)
بی صبرانه منتظر نگاه ارزشمندتون هستم
[گل]
سلام خسته نباشید.شعرهاتونو خوندم..همیشه8 سلامت موفق باشید. به سمفونی بی صدا سری بزنید.
نویسندگان محترم
مجله ی فرهنگی ادبی بستار به سردبیری علی زوار کعبه و با همکاری تعدادی از نویسندگان
جوان پا به عرصه گذاشت. همراه ما باشید
www.bastaar.com
به روز شدم با
دعوتیدکار جدید به خوانش
سلام عزیز
به روزم
و منتظر نقد و نظر ارزشمندتان
قدمتان بر چشم
شاد باشید
سلام خانم كياني.شعري تازه سروده ام.فرصتي اگر همراه شد با احترام به خوانش آن دعوتيد.
سپاس.
ارسال یک نظر