- : تا دميدن باران بر پيكري كه از دور دست ها زنگوله ي اين نژندي شبانگاهي اين شب شرطه و قديس گشته ، به اين چهار پايه بنگر : آبي كه گاهِ لغزيدنش هفت تير هاي كودكي در كاسه چشم جهان خالي مي شود ، آتشي كه از نان و نفت و شبه تقسيم مي شود چنانچه گرسنگان عيسي بن چماق شبه اي شبيه شيهه ي گنبد هاي مغول ، باد ...بادكان زخمي حبيب : خاكم از ابروان بتكان ، دسته را در كمر تقدير برقصان ، باد ...بادا كه مبادي تو به لي لي برسد به ليالي انتظار .
۱۳ نظر:
سلام گرامی
----
شادمانی ها/برای تو
سلام گرانقدر
عالی بود
منتظرم
دعوتین
کافه کوکائین
سلام /
با آرزوی پویایی و کامیابی شما. با شعر پشیمانی به روزم. به یاد فصل نامه ی هشتاد و شعر های زیبای شما
سلام دوست عزیز
بعد از مدت ها با 5 اپیزود به روزم .
نخند آقای ژکوند
شاید بهار را بشود زندانی کرد
پیچک ها اما
میله ها را سبز خواهند کرد .
منتظر نقد و حضور سبزتان ...
بدرود !
سلام خاله جان. جویای احوال. پیگیر امور. چه می کنید این روزها خاله
سلام
خوشحالم که اینجا هستم
...
سلام
خوشحالم که اینجا هستم
...
میدان دارد به جنازه ی کدامین شب گوش می بازد
سلام
پیوندت زدم به یادداشتهای مهتابی. گاهی ابری اما
بخوانم
زیبا بود
سلام
منتظر حضورتان هستم
چشم
نادیده گرفتنت را در این اتاق
تقصیر آینه
نینداز
سلام
ممنونم خانم کیانی از اظهار لطفتان در سایت اثر ,خواننده اثار شما
هستم ومی اموزم از شما
مهرداد عارفانی
با سلام
گاهی تصاویر آنقدر زیباو گویا هستند که بهتر است چیزی در باره آنها نگوییم
موفق باشید
ما محتاج انگور هاي نارسيم .
تاك خميده و نژند شغال ها را شير مي دهد
- : تا دميدن باران بر پيكري كه از دور دست ها زنگوله ي اين نژندي شبانگاهي اين شب شرطه و قديس گشته ، به اين چهار پايه بنگر : آبي كه گاهِ لغزيدنش هفت تير هاي كودكي در كاسه چشم جهان خالي مي شود ، آتشي كه از نان و نفت و شبه تقسيم مي شود چنانچه گرسنگان عيسي بن چماق شبه اي شبيه شيهه ي گنبد هاي مغول ، باد ...بادكان زخمي حبيب : خاكم از ابروان بتكان ، دسته را در كمر تقدير برقصان ، باد ...بادا كه مبادي تو به لي لي برسد به ليالي انتظار .
ارسال یک نظر