یکشنبه، اسفند ۰۹، ۱۳۹۴

عیسای ظلماتم
محیط درد را ترک می کنم
هیچ اثری از معجزه ی نیای ام 
موسی را تداعی نمی کنم
می روم 
آهس س س ته
قدم به قدم.

چشمم به آینه ای ست که نورش
از این شانه به آن شانه
طرح اندام شب زده ام را پاک می کند
روی شب یک قطره ام
و شبنمی که راه را منعکس می کند
و تو را.

آذر کیانی
بخشی از شعر"شب بارانی"




هیچ نظری موجود نیست: