پنجشنبه، فروردین ۲۵، ۱۳۸۴




.داشتم به سال 1384 فكر مي كردم و ندانم هاي بسياري كه در پيش رو داريم
وقتي دلم سرشار از اميد مي شود،هميشه بخشي از اين شعر نیما یوشیج
:بي اختيار بر زبانم جاري مي شود 
 زندگی چه هوسناک است
چه شیرین
چه برومندی دمی با زندگی آزاد بودن
خواستن بی ترس
حرف از خواستن بی ترس گفتن
!شاد بودن

بعضي از شعر ها پهلو به نيروي حقيقتي مي زنند كه به قول
كي ير كه گور) حاصل عذاب انسان هايي ست كه در )
.يك لحظه ي نادر، قادر به درك آن مي شوند.
اين نيرو چون آزاد مي شود، به تصاحب ديگران درمي آيد
.اين شعر هم يكي از همين هاست
.ممنونم ازنیمای بزرگ
.امسال سال خوبي خواهد بود، اميد دارم

۲۲ نظر:

ناشناس گفت...

بگريزيم در کلمات

برای ديدن

روشنائی

ولی خورشيد

جای ديگری ست

شايد در آسمان

کلمات

ناشناس گفت...

سلام سال نو مبارک! چند بار زنگزدم اول سال، نگرفت.پای بی معرفتی نگذارید . ارادتمند نیما

ناشناس گفت...

اين شعر واقعا زيباست‏ .. كلي انرژي دارد.. طبيعت و زيباييها در انسان اميد را زنده مي كند.. انرژي اي كه در عالم هستيست و هر لحظه مي توانيم لحظه اي ناب و تجربه اي نو بسازيم .. مثل طبيعت كه هر لحظه در حال نو شدن است..

ناشناس گفت...

اگر روزی روزگاری کسی راهش به کنار دریاچه ای در سرزمینی نه چندان دور افتاد که نزدیکش زندان قدیمی رو موزه کرده بودن . تاریک ترین سلول های انتظار اعدام رو اگه به دقت جستجوکنه سنگیرو پیدا می کنهکه روش به عمق یک سانت این کلمه کنده شده ((((امید))))ب

ناشناس گفت...

آدرس جدید مبارک...من هم آدرس این جا رو گذاشتم توی وبلاگم...سر می زنم

ناشناس گفت...

سلام عزیز! با نقدی بر قصیده راوی پنجم به روزم!! و منتظر شما و نظر شما...

ناشناس گفت...

سلام بر شما!خانه نو مبارک!نمیدانم کتابم به دستتان رسید یا نه؟شاد باشی

ناشناس گفت...

درود بر آذر کیانی عزیز - فضای نو مبارک - شاد زی

ناشناس گفت...

سلام عزیز . ممنون از لطف ات .

ناشناس گفت...

سلام آذر عزیز . لطف و مهر تو همیشه به من و شعرم طراوت می بخشد . منتظر نظرات خوب ات هستم

ناشناس گفت...

شابد زندگی
جای دیگری بود
وقتی ما
در انتظار
از شاخه ها
آویزان می شدیم
شاید بهار جای دیگری بود

ناشناس گفت...

پیام قبلی مال من بود ولی نمی دانم چرا پرید به آنجا و من اینجا با نام خود ماندم تنها

ناشناس گفت...

1- ممنون2- مبارک باشد3- اینطوریاس دیگه.

ناشناس گفت...

salam .ba mosahebeye soraya kahryzy be roozam

ناشناس گفت...

www.adiban.com
www.hymen33.persianblog.com
www.hymen.persianblog.com

ناشناس گفت...

سلام عزیز ...کارهای شما را از وبلاگ قبلی تان دنبال می کردم ...خونه نو مبارک ...این شعر هم در عین کوتاهی بسیار زیبا بود از حداقل کلمات وفضای ممکن بیشتریت استفاده را برده اید ...موفق باشید ...ضمننا من لینک شما را در وبلاگم گذاشته ام ...سر بزن

ناشناس گفت...

سلام.. تبریک بخاطر وبلاگ جدید.. همیشه باشید...سرنوشت در لب ریخته ها

ناشناس گفت...

سلام . وعرض تبريك .خوسحالم كه دوباره مي توان كارهاي شما را بخوانم .و از اين كه آذر كياني هر جا هست شعر بال و پري دارد خوشحالترم . با اين شعر قيصر كه حرفها دارم آيا بزنم يا نزنم /حرفهايم را مي گذارم براي ديدار بعد .... بادرود

ناشناس گفت...

ببخشيد من هنوز با اين محيط آشنا نيست و نتوانستم خودم را معرفي كنم . كامنت بالا را هم من گذاشتم .
با احترام
ارمغان بهداروند

ناشناس گفت...

سلام خانم كياني سال خوبي باشه به روزم

ناشناس گفت...

سلام آذر . فکر کنم وقت آپدیت است. ما منتظریم یالا.

ناشناس گفت...

سلام عزیز! با اخباری پیرامون چاپ کتاب جدیدم ، حضور آن در نمایشگاه کتاب و نحوه تهیه آن به روز شدم حتما سر بزن!!