سه‌شنبه، دی ۱۸، ۱۴۰۳


 تنها صداست که می ماند
سالگرد تولد فروغ فرخزاد 
یادش گرامی باد


 یلدا مبارک
1403

یکشنبه، آذر ۱۸، ۱۴۰۳


 مارک شاگال

یکشنبه، آذر ۱۱، ۱۴۰۳

 

 یاد جانباختگان راه آزادی بیان را گرامی میداریم
محمد مختاری
محمدجعفر پوینده

یادشان گرامی و راهشان پرهرو باد





شنبه، آبان ۱۲، ۱۴۰۳

 


غروب آسفالت


مگر چه می خواستند؟

سنگ از روی شکم برداشتند

و در صبحی ناشناخته

کیف و کتاب و گاری دستی و دستکش‌های پاکبانی را

به امید دیدنِ

تکان دستی ، دست‌هایی مهربان

در قامت خیابان

وارد آبان شدند.

باور کنید کوله پشتی انفجاری را

در دل هیچ مادری جاسازی نکردند.

فقط در یک روز از روزهای گرسنه

سنگِ روی شکم شان

شهاب آسمانی شد

و فرود آمد

و برداشت

از دامنِ آرزو

انتظارشان را

و از چشم‌های تهیِ آبان

خواسته‌هایشان.

غروب سرخ چکمه‌ای بی پا

دستکش پاکبانی پیر

کیف و کتاب و یاقوت سرخِ چشم‌های خشم

به مهمانی آسفالت آمد

و پائیز بر سرخِ خوابیده رنگ باخت.

آذر کیانی

پائیز_98

سایت اخبار_روز

https://www.akhbar-rooz.com/غروب-آسفالت-آذر-کیانی/


چهارشنبه، مرداد ۲۴، ۱۴۰۳

سه‌شنبه، تیر ۱۹، ۱۴۰۳


 ونسان ون گوگ

پنجشنبه، اردیبهشت ۲۷، ۱۴۰۳


 بخشی از شعر
زندگی یعنی همین
از کتاب 
پلاژ مردگان شاد1384
نشر اشاره
گزیده اشعار
1398جهان به قدر همین قدم ها
انتشارات فصل پنجم
آذر کیانی

یکشنبه، فروردین ۲۶، ۱۴۰۳





 ونسان ون گوگ

 


به وقت نوشتن می بینم که چیر هم انگاراز قماش غریزه در کار نوشتن دخیل است . نوشته پیشاپیش اینجا در دل شب حضور دارد. نوشتن شاید بیرون از خود نوشتن باشد، در نوعی بی ترتیبی در زمان ها : بین نوشتن و آنچه نوشته شده، بین آنچه نوشته شده و آنچه باید نوشت، بین دانستن و ندانستن معنای نوشتن، شروع از مفهومی خالص و غرقگی در معنا و بعد هم رسیدن به بی معنایی.

خیال توده ی سیاه در سرداشتن، در بهنه ی عالم، اصلا از سر اتقاق نیست.

کتاب: حیات مجسم

نویسنده : مارگریت دوراس

مترجم: قاسم روبین

نشر نیلوفر

photo by: patty maher


 سیزده بدر مبارک

چهارشنبه، فروردین ۰۱، ۱۴۰۳



نوروز 
1403
سال نو مبارک

پنجشنبه، اسفند ۱۷، ۱۴۰۲



هشت مارس ، روز جهانی زن مبارک 

سه‌شنبه، دی ۱۹، ۱۴۰۲

یکشنبه، دی ۱۷، ۱۴۰۲





 سال نو میلادی 2024 مبارک

یکشنبه، آذر ۱۹، ۱۴۰۲


 نزدیک بود که...

نه بام خانه ی من فرودگاه است
نه گاری او بال دارد
با همین پیف پاف هم می توان کار را تمام کرد
شاخه ای که پنچره ی اتاق مرا شاهد بود
دیشب به خواب تبر می رفت


با آرزوی خوشبختی
خداحافظ برای همیشه...

همیشه اما هیچ وقت نپایید
و خواب از سر دوباره پرید

سلام 
شما شیرینی میل نمی کنید.؟



آذر کیانی
چرا کفش هایت جفت نمی شود شعرمن؟80
نشرنیم نگاه
گزیده اشعار
جهان به قدر همین قدم ها 98
انتشارات فصل پنجم



 

چهارشنبه، مهر ۰۵، ۱۴۰۲

                                                                                                                                  




پاییز شهر


سبزم از سرخی ناپیدا

از زمزمه های دور زرد

که می خواهم بشنوم، بشنوم 

از همان دور

صدای نزدیکش را

 زیر پای مردمم که می گذرند صبور، مغموم، مسحور


زیر سربند سفید  و ابری

آسمانم ود اع تابستانی اش را

تب می کند در گلوی تو

وقتی عبور می کنی در هوایی معلق

و دوست داری که قدم بزنی

همراه چکه چکه های باران

همین خیابان .


سبزم از زردی ناپیدا

که هرروز رویا را

از پلک سفید صبح می رباید و

به حلقه ی طلایی آفتاب پیوند می زند.

حدس آغاز روزی خوب

از نای زمزمه های صبحگاهی

تا تو زیر سایه بان دست هایت

وقتی به دوردست ها نگاه می کنی

زیر لب آهسته بگویی:

امروز روز خوبی ست

و در گلوی مرد مم

پاییزشهر شرابی

نوش باد.


آذر کیانی

97کتاب (بی خیال)

گزیده اشعار

98جهان به قدر همین قدم ها

انتشارات فصل پنجم

با صدای شاعر در تلگرام، فیس بوک، اینستاگرام، تردز  


پنجشنبه، شهریور ۰۲، ۱۴۰۲


زمین باید چقدربه دور خود بچرخد تا فقدان چنین مرد  بزرگی را جبران کند 

نویسنده توانا و فیلمساز بزرگ (ابراهیم گلستان) درگذشت
روحش شاد و یادش گرامی باد

تقدیم به ابراهیم گلستان
 براساس داستانی به همین نام از مجموعه داستان ایشان
شکار سایه 1334

شعر 
مرد ی که افتاد
با صدای شاعر آذر کیانی

کتاب :بی خیال 97
گزیده اشعار
جهان به قدر همین قدم ها
انتشارات فصل پنجم