نزدیک بود که...
نه بام خانه ی من فرودگاه است
نه گاری او بال دارد
با همین پیف پاف هم می توان کار را تمام کرد
شاخه ای که پنچره ی اتاق مرا شاهد بود
دیشب به خواب تبر می رفت
با آرزوی خوشبختی
خداحافظ برای همیشه...
همیشه اما هیچ وقت نپایید
و خواب از سر دوباره پرید
سلام
شما شیرینی میل نمی کنید.؟
آذر کیانی
چرا کفش هایت جفت نمی شود شعرمن؟80
نشرنیم نگاه
گزیده اشعار
جهان به قدر همین قدم ها 98
انتشارات فصل پنجم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر