شنبه، مهر ۲۰، ۱۳۹۸


حسادت


می ترسی از خودت
می روی، بی شاخ و دم
حمله میکنی
و درهرحمله
شانه به شانه ی سایه ات، هیولایی
جهت ها را اشتباه می رود ،می روی. 
تنها دو جهت ،از چهار جهات اصلی را می شناسی.  
و نتیجه هم یکی ست.
یکی  حمله  بخودت می بری
دوم به دیگری
که آینه ات را میگرداند. خودت.
این جهات روی خط مستقیم نگاهت
 به بن بست می رسد.
مستقیم  حمله می برد.
و چاقو میخورد . می خوری.
زنی با موهای قهوه یی
مانتوی سفید
نقش کوچه یی باریک
بی شاخ و دم  
پیچیده درسایه ی مواجش،
و نقشه ی سرخ  افکارش  .


#آذرکیانی
#انتشارات فصل پنجم 97







هیچ نظری موجود نیست: