گریه نکن جانم صلح همیشه از دور می آید و تکان دادن دستش با لبخند ِ من هماهنگ است-مهناز یوسفی . . . . . آذرم قدرت قلم انگار از کار افتاده.باید فکری برای جنگ و شعر کرد. دوست دارمت:مهناز
آدما بزرگا از جون هم چی میخوان ؟؟ این سئوالی است که به نظرم تمام کسانی که قلم بر دست گرفته اند و طرح اندیشه ای نو را می کشند و می نویسند مدام از خودشان و از دنیا می پرسند . ولی جوابش را فقط آدم بزرگ ها می دانند و میل فراوانشان به قدرت و پو سلام خوشحالم که خانه ات را یافتم / و ممنو ن از نگاه ات به شعر های من
* *** . . . پنکه در سقف پنجاه و هفت شهر در صفحه های گرام این چه همهمه ای ست . . . بین همه ؟
بانوی خسته نباشید ! با عطر سیگار و اندام محترم این شاره ی سرخ مگر لذت انزال تیر نیست در سپیدی سینه ات ؟ پس سکوت پلک و سنگینی خواب چرا ؟ . . . * ***
سلام دوست خوبم تشریف می آوری برای خواندن شعری و البته نظر دادن ؟ با « بانو ! برادرم ! رفیق ! » در اوایل بهمن ! به روزم و منتظر بیا . . . بیا ، شاید حرف تازه ای به وجود بیاید
سلام بانو! چه بزرگ شدنه تلخی کاش من هم هیچ وقت وارد دنیای بزرگ ترها نشوم! انتقام و جاه طلبی بیماری غالب اونهاست به قول شازده کوچولو بچه ها باید نسبت به بزرگترها بخشنده باشن... ممنون به خاطر توجه زیباتون به یک فاجعه.
۹ نظر:
شايد اينطور باشد
يا نه
درست مثل دوگانه اي براي دو بي گانه
گریه نکن جانم
صلح همیشه از دور می آید
و تکان دادن دستش با لبخند ِ من هماهنگ است-مهناز یوسفی
.
.
.
.
.
آذرم قدرت قلم انگار از کار افتاده.باید فکری برای جنگ و شعر کرد.
دوست دارمت:مهناز
هر کودکی یک نقشه بر دیوار اتاق اش دارد
هر نقشه ای یک فلسطین در سینه اش دارد
هر فلسطینی یک آرزو در قلب اش ...
" برگرفته از وبلاگ دخترم مرضیه با آدرس وبلاگ اش"
زیبا گفتی
زنده باشی به مهر
آدما بزرگا از جون هم چی میخوان ؟؟
این سئوالی است که به نظرم تمام کسانی که قلم بر دست گرفته اند و طرح اندیشه ای نو را می کشند و می نویسند مدام از خودشان و از دنیا می پرسند . ولی جوابش را فقط آدم بزرگ ها می دانند و میل فراوانشان به قدرت و پو
سلام خوشحالم که خانه ات را یافتم / و ممنو ن از نگاه ات به شعر های من
* ***
. . .
پنکه در سقف پنجاه و هفت
شهر در صفحه های گرام
این چه همهمه ای ست . . . بین همه ؟
بانوی خسته نباشید !
با عطر سیگار و اندام محترم
این شاره ی سرخ مگر لذت انزال تیر نیست در سپیدی سینه ات ؟
پس سکوت پلک و سنگینی خواب چرا ؟ . . .
* ***
سلام دوست خوبم
تشریف می آوری برای خواندن شعری و البته نظر دادن ؟
با « بانو ! برادرم ! رفیق ! » در اوایل بهمن ! به روزم و منتظر
بیا . . . بیا ، شاید حرف تازه ای به وجود بیاید
ارادتمند - حمزه صالحی ( شاعرانه های یک آه دم )
سلام بانو!
چه بزرگ شدنه تلخی
کاش من هم هیچ وقت وارد دنیای بزرگ ترها نشوم!
انتقام و جاه طلبی بیماری غالب اونهاست
به قول شازده کوچولو بچه ها باید نسبت به بزرگترها بخشنده باشن...
ممنون به خاطر توجه زیباتون به یک فاجعه.
خلاصه ی ک گفتگو با مارگریت دوراس و تحلیل من از وضعیت
مارگریت دوراس:مطمئنم که راهی جز کمونیسم وجود ندارد.ولی نمی دانم که این راه ما را به کجا می برد
خیلی زیبا شاعرانه بود . غم غریبی داشت مطلبت .
ارسال یک نظر