جمعه، دی ۲۰، ۱۳۸۷




توی اون دنیا دور یه آتیش بزرگ

صدها کودک زخمی  نِشِستن

خودشون رو گرم میکنن تواون سرما

میگن: چه خوب شد اومدیم اینجا

وگرنه دوباره کشته می شدیم


آدم بزرگا از جون هم چی میخوان؟

خوب شد بزرگ نشدیم




بیست دی ماه



۹ نظر:

ناشناس گفت...

شايد اينطور باشد
يا نه
درست مثل دوگانه اي براي دو بي گانه

ناشناس گفت...

گریه نکن جانم
صلح همیشه از دور می آید
و تکان دادن دستش با لبخند ِ من هماهنگ است-مهناز یوسفی
.
.
.
.
.
آذرم قدرت قلم انگار از کار افتاده.باید فکری برای جنگ و شعر کرد.
دوست دارمت:مهناز

ناشناس گفت...

هر کودکی یک نقشه بر دیوار اتاق اش دارد

هر نقشه ای یک فلسطین در سینه اش دارد

هر فلسطینی یک آرزو در قلب اش ...

" برگرفته از وبلاگ دخترم مرضیه با آدرس وبلاگ اش"
زیبا گفتی
زنده باشی به مهر

ناشناس گفت...

آدما بزرگا از جون هم چی میخوان ؟؟
این سئوالی است که به نظرم تمام کسانی که قلم بر دست گرفته اند و طرح اندیشه ای نو را می کشند و می نویسند مدام از خودشان و از دنیا می پرسند . ولی جوابش را فقط آدم بزرگ ها می دانند و میل فراوانشان به قدرت و پو
سلام خوشحالم که خانه ات را یافتم / و ممنو ن از نگاه ات به شعر های من

ناشناس گفت...

* ***
. . .
پنکه در سقف پنجاه و هفت
شهر در صفحه های گرام
این چه همهمه ای ست . . . بین همه ؟

بانوی خسته نباشید !
با عطر سیگار و اندام محترم
این شاره ی سرخ مگر لذت انزال تیر نیست در سپیدی سینه ات ؟
پس سکوت پلک و سنگینی خواب چرا ؟ . . .
* ***

سلام دوست خوبم
تشریف می آوری برای خواندن شعری و البته نظر دادن ؟
با « بانو ! برادرم ! رفیق ! » در اوایل بهمن ! به روزم و منتظر
بیا . . . بیا ، شاید حرف تازه ای به وجود بیاید


ارادتمند - حمزه صالحی ( شاعرانه های یک آه دم )

ناشناس گفت...

سلام بانو!
چه بزرگ شدنه تلخی
کاش من هم هیچ وقت وارد دنیای بزرگ ترها نشوم!
انتقام و جاه طلبی بیماری غالب اونهاست
به قول شازده کوچولو بچه ها باید نسبت به بزرگترها بخشنده باشن...
ممنون به خاطر توجه زیباتون به یک فاجعه.

ناشناس گفت...
این نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.
ناشناس گفت...

خلاصه ی ک گفتگو با مارگریت دوراس و تحلیل من از وضعیت

مارگریت دوراس:مطمئنم که راهی جز کمونیسم وجود ندارد.ولی نمی دانم که این راه ما را به کجا می برد

ناشناس گفت...

خیلی زیبا شاعرانه بود . غم غریبی داشت مطلبت .