شنبه، مهر ۱۶، ۱۳۸۴



ويران كردن يك پندار، حقيقت را
.نمي سازد

:بل تكه اي از ناداني را توليد مي كند
گسترش « فضاي تهي » ما
.افزايش « صحرا » ي ما


نيچه




۹ نظر:

ناشناس گفت...

سلام بر شما!خانم کیانی اگه زحمت بکشین و آدرس یا صندوق پستی تون رو برام میل بزنین خوشحال میشم کتابمو براتون بفرستم!ممنون

ناشناس گفت...

gahi vagt ha baraye kasani delemoon tang mishe .va hamin zendagi ro sakht mikone .felan

ناشناس گفت...

زيبا بود و عميق
من هم به روزم با يك سپيد
شاعر ديوانه
ا-خ-باد

ناشناس گفت...

قابل تامله که چرا باید از «صحرا» بترسیم؟ از «فضای تهی»؟ به نظر من (و طبق برداشتی از ذن دارم) دانسته هامون انقدر کمند و شاید گاهی با حقیقت متفاوتند که چسبیدن به دانسته ها مانع لذت بردن از بیکرانگی ناشناخته است. تا چیزی ویران نشه، جا برای چیز جدید باز نمی شه. البته این حرف به قدری کلیه که به توافق رسیدن بر سرش نزدیک به محاله. به نظر من دانایی ویران کردن عمدی پندارهاست، چون پشت پرده پندار «ممکن» است حقیقتی نهفته باشد. کسی چه می داند. :)

ناشناس گفت...

salam azar jan . nemidoonam chera har kari kardam natoonestam farsi benevisam . be har jahat : in goftare kootah az niche ra bayad ba abe tala nevesht bar sare adabiate emrooze Iran.

ناشناس گفت...

salam !
harfe hesab bood

be man sar bezanid / khoshhal mishavam

ناشناس گفت...

سلام.
نیچه رو باید در کلیت خودش درک کرد. یک جمله هرقدر زیبا و عمیق باشه تنها به یک دره میتونه جواب بده، بنا براین سوالهای بزرگ را نمی شود با یک جمله پاسخ گفت

ناشناس گفت...

فقط سلام

ناشناس گفت...

سلام. خب خواندنی داشت و افسردگی یی که بردنی دارد به عالم افسرده ی شعر. یک همچین حالی هم در شعر من «خودکشی دریا» هست.روی وبلاگم.