شنبه، فروردین ۱۶، ۱۴۰۴

 




برای همراهم و همسر «فرشاد»
تولدت مبارک
#شب_کلکته
 
ماه آسمان کلکته پایین بیاید
کنار سفره‌ی آب و نیلوفری‌ام بنشیند
قرص نان
عین خودش ماه
به دو نیم
نیم‌اش بنوازد
نیم‌ام ترانه بخواند
نسیم، هوای ملایم، همراه،
ستاره‌های شهر را بچیند
دور تو بکارد
نیم‌ام ساقی و سماع و سور
نیم‌ات بتابد
مهر بدرخشد
و دقیقا حالا که کمی از زمین دوریم
از نوای هوی متال
از اعتراض،
آسمان کلکته عشق‌باران است.
ماه.
#آذر_کیانی
#روی_آینه‌ام_خم‌اش_96
#نشر_آیدا_بوخوم_آلمان
گزیده اشعار 
#جهان_به_قدر_همین_قدم_ها_98
#انتشارات_فصل_پنجم
چاپ اینترنتی:
سایت دو زبانه اثر۲۰۱۱



 


 



#بهاردل
طلوعِ صبحِ شکوفه‌هاست
پیشانی‌ام غلغله‌ای‌ست از زیباییِ خوابِ در راه
بخوابم، شاید خوابم ببیند
که از طبیعتِ پوسته‌اش می‌گذرد آرام
بینشِ سادۀ جوانه و هماهنگ
از پوست من، روحم
روحم، حالا که طپش و التهاب دیدنِ رویشِ تردِ سبزه‌ها با اوست
و دردِ انتظارِ دیدار
شکوفه شکوفه بهار را بگویید
با درختان
شاخه‌ها!
بلند بلند
می‌خواهم
همین حالا
آوازی برخیزد
صدایی
در تلاقیِ پیوند نگاهم

با سطحِ لطیفِ هوا.
#آذر_کیانی 
#بی_خیال_۱۳۹۷ 
گزیده اشعار
#جهان_به_قدر_همین_قدم_ها_۱۳۹۸ 
#انتشارات_فصل_پنجم