شنبه، اردیبهشت ۱۸، ۱۴۰۰


چرا رفتی چرا من بی قرارم

 ایراندخت ام

متین . مهربانم

زیبا .صبورم

به همسر شایسته ات جناب آقای جواد علیزاده و فرزندان برومندت غزال و مسعود تسلیت میگم

یادت مانا. روحت شاد




T.me/azarkiani  

چهارشنبه، فروردین ۱۸، ۱۴۰۰

 


عكس كج


آنقدر تكان خوردي
كه اين عكس، كج در آمد
و از كادر بيرون زدی.


حالا بندهای كتانی ات
به سرعت اضطراب
هوا را تكان می دهند
تا دورترين راه ها نزديك شود.
تو آزادی...

تو آزادی؟
هميشه براي آزادی لباسی می دوزی
كه از مد نيفتاده باشد
و با دست هايت به دور اين زمين كوچك
چنان حلقه می زنی
كه نيفتادن دروغي مي شود مطمئن
پنهان در گوشه ی قلبت.

آنقدر به دور انداختنی ها خيره شدی
كه صبح از بالكن سقوط كرد.

مي خواستم از آب هاي كنار خوابم
برايت ماهی بفرستم،
تا زندگی يادت نرود
و به خاكستری اين بازی
خاتمه بدهی،اما،
خام به طريقی پخته بو می دهد
و من مجبورم كه اسانس ليمو را چاشنی هوا كنم
تا زير گلويت را نفس نكشی.

كار از باريك به باريك تر جا رسيده
رسيده تا به خاطره ی كسي برسم
كه آغازيد تا تاريكی قد بكشد
و با حسرت به كوچ حيرت اميدی
كه در دوردست هاست،
نگاه كند.
و تحقق ناپديد شده ی موقعيتی سبز را
به بادكنكی تركيده تشبيه كند.


شبيه به رسيدنم به تو
كه در بحبوحه ي خالی اين متن
در جدال
با اين سفيدی ها
كشيده شدی.




آذر کیانی

پلاژ مردگان شاد

نشر اشاره 84

گزیده اشعار 

جهان به قدر همین قدم ها

انتشارات فصل پنجم 98


 

 سر ارادت ما و آستان حضرت دوست


حافظ 

  

جمعه، فروردین ۰۶، ۱۴۰۰


 نوروز 1400 مبارک

ا

یکشنبه، اسفند ۱۷، ۱۳۹۹


هشتم مارس، روز جهانی زن مبارک

زن


کپی می‌زند
چند رویا را
که کاملا جدا از هم
به کاری مشغول‌اند .

معمولا از روی خودش چند کپی بر می‌دارد.
رویای سایه آبیِ چشمهایم
پشت چشم ، آسمان
که بواسطه‌ی مژه‌های برگشته و ریملی‌ام

از پرنده خالی‌ست.
رویای سنگرهای پشت خاکریز
خط مقدم
چریکه‌ام،
نیم خیز،
خوشه‌های گندم را
از روی ماه می‌چینم
روی گونه‌های سفت و سفیدم، متبسم
شب ،از برق دندان و نگاهم
طلوع خورشید فردا را

بانگ می‌زند.
رویای نیلوفرم.
می‌ایستم.
نفس عمیق می‌کشم.
هستی ،خبرنامه‌ای تا شده
از ریه‌هایم
پایین می‌رود
و در هردم و بازدم
از زایش کرم‌های بد‌بو
جلوگیری می‌کند.
شب ،موهای بلندم
در دستهای باد
خاکستر از روی ستاره‌ها
می‌روبد،
به شهر‌ هوای تازه می‌بخشد،
و پاک میکند تکه تکه
جِرم هایی که

فاصله‌اند

موهایم از خاکستری
به سفیدی بزند وقتی،
سپیده‌ی صبح
از عمق خوابم سر می‌زند.
از روی خودش
کپی‌های خودش را
دست به دست می‌چرخاند 

زن و همچنان زن

#آذر_کیانی
#بی_خیال_۹۷
#گزیده_اشعار_جهان_به_قدر_همین_قدم_ها_۹۸
#انتشارات_فصل_پنجم

سه‌شنبه، اسفند ۱۲، ۱۳۹۹

 


نرم نرمک می رسد...

جمعه، بهمن ۲۴، ۱۳۹۹



هیچ صیادی از جوی حقیری که به گودالی می ریزد
مرواریدی صید نخواهد کرد

فروغ فرخزاد

سالگرد درگذشت شاعر فروغ فرخزاد گرامی باد

شنبه، بهمن ۱۸، ۱۳۹۹


  نقاش : رنه مگریت                                                                                          


شنبه، بهمن ۰۴، ۱۳۹۹




شعربلند کودک

"ما دنیامونو دوست داریم"

 انتشارات شروع- 81

 با صدای شاعر

"آذر کیانی"


لطفا روی لینک زیر کلیک کنید














دوشنبه، دی ۰۸، ۱۳۹۹


 آغاز سال نو میلادی را تبریک می گویم


یکشنبه، تیر ۰۸، ۱۳۹۹





#پساکرونا

بعد از کرونا خیابان ها تمیز و درختان سبز و یقینا هوایی پاک‌تر از گذشته خواهیم داشت . اما آنچه که مطمئنا شاهد آن خواهیم بود، نتیجه ی تجربه‌های منحصر بفرد تک تک ما در مدت قرنطینه‌ست و بازتاب آن در رفتارمان .
 کرونا برای مردم دنیا جغرافیایی مشترک ساخت اما طبیعتا بعد از این دوره ی پر‌مشقت ، تجربه‌های شخصی و طبیعتا زیست متفاوت مردم بر این دنیای مشترک تاثیر یکسانی نخواهد داشت. 
 کرونا ویروس، چون در این دوره سقف خالی از رویای ذهن‌مان را درگیر محیط کسالت بار زندگی  کرده بنابراین فکر می‌کنم پس از کرونا ابتدا رویکردی بیمارگونه به عادت‌های روزمره مثل خوردن ،خوابیدن ، ورزش کردن و...خواهیم داشت و دلیلش هم واضح است.
 بعد مهم ترین موضوع "زمان " خواهد بود حقیقتی ارزشمند که به دلیل غالبٱ بیهوده گذراندن آن، دیگر فاقد آن ارزش طلایی‌ست و احتمالا جای خود را به حرکت کُند دقایق و ساعت‌های کندتر  خواهد داد.
اتفاقی که موجب این انفعال شده و می شود دقیقا به دلیل بی‌انگیزه شدن اکثر ما مردم در دوران قرنطینه است که در نتیجه‌ی نامعلوم بودن وضعیت آینده دچارش شده‌ایم.
تلاش‌هایی که تا حالا برای مقابله با این بحران و بی انگیزه شدن انجام داده‌ایم مثل نوشتن ، نقاشی کردن ورزش و یا هر کار هنری.... ما را تنها از پل‌های کوچکی عبور داده تا به هر شکلی زنده ماندن‌مان را حفظ کند و در واقع این تلاش برای شکل دادن به وضعیتی‌ست که در آن قرار داریم تا موقعیت خود را توسط  آگاهی برتر ، پیدا کنیم و چه بسا گاها ناامید هم شده‌ایم.
بعد از این دوره ی ناخواسته که هیچ نقشی در ایجادش نداشتیم ،جهانی را تجربه خواهیم کرد که نسبت به گذشته به مراتب  جهانی تازه‌تر خواهد بود. و تازه بودنش دقیقا بدلیل ناشناخته بودن است و نه به معنی بهتر بودن آن .
 تردد تدریجی این روزها که برای خرید مایحتاج داریم به هیچ روی تمام آنچه را که قرار است در پایان دوره ی کرونا تجربه کنیم را نشان نمی‌دهد.
زیرا حافظه جمعی بدلیل فشار مضاعف ِ تکرار روزمره‌گی تنها قادر است افقِ محدودی از اطلاعات روزانه را رصد کند و متاسفانه توان حرکت به سمت آگاهی جمعی را ندارد.
با این همه ...به امید روزهای بهترِ پس از کرونا

#آذر_کیانی
#جهانی_تازه_تر_و_نه_به_معنی_بهتر
#رصد_محدود_اطلاعات_روزانه
فیس بوک
تلگرام
اینستاگرام






یکشنبه، اردیبهشت ۲۱، ۱۳۹۹


سالوادور دالی


چهارشنبه، اردیبهشت ۰۳، ۱۳۹۹





شعر جدید در سایت اخبار روز

لطفا روی لینک زیر کلیک کنید
  


جشن تولد قرن21
......................


روی پیشانی ام
پیشانی ام
جهان، کوچه ای ست بن بست
بن بست و بیکرانگی
ویروسی ست کوچک

دهلیز التهاب
تو در تو
سردرگم، مردم
مثل سایه ای موهوم
ناتوان، بهت زده
می چرخند و خود را دور می زنند،
درغیبت آفتاب.

در این هوای مسموم
مردم، خسته، مغموم
ازعمودِ خیال شان بالا می روند
تا جواب حیرت و سوال شان را
در آسمانی جستجو کنند،
که ابرهایش
بارش الکل را تعریف می کنند

زمین ساعتی ست
که صبرِ عقربه هایش بریده است
و تاب و توان دقیقه ها، ثانیه ها را
قرنی برداشته
که بیست و یکمین دوره ی تولدش را
در قرنطینه جشن گرفته است.

من گل پامچالم را
پشت کرکره پنهان کرده ام
و زیر گلدانی را پر از آب.

هراس نفوذ ویروسی کوچک
مرا به نور
به دست های مهربان عشق
به هدیه
و به کاغذ همین شعر، مشکوک کرده است
و ویروس کوچک
مذبوحانه نقب می زند
در شیارهای عفونت
تا لباس تب
تنگیِ نفس
و مرگ بپوشاند.

من امّا همچنان مثل هر روز
غریبانه کنار پنجره ی اتاقم
خلوت کوچه و خیابان را
در ریه هایم شلوغ می کنم
و در پناه گل های پر سخاوت پامچال
زمزمه می کنم
شاید پلی
امیدی
به ناگاه
روزی
من و تو را
به جنب و جوش همیشه ی خیابان
و درختان سبزو بلند تبریزی
دعوت کند.
تا در فرصتی دوباره
رازنگاه صادقانه مان به همدیگررا
به درستی دریابیم
و صمیمیتِ رفت و آمدِ کلام را
در صحبت های مان قدر بدانیم.

حالا
نمی دانم تا کجا
نمی دانم تا کی
باید
چگونه ردیف شدنِ
نقطه های بی سرانجامِ
میان این همه جدایی ...... و...... فاصله ...
تنها خبری باشد که می شنویم،
دربیست و یکمین جشن تولد قرن



آذرکیانی

99/1/25


t.me/azarkiani کانال تلگرام

 #آذر_کیانی #اخبار_روز

دوشنبه، فروردین ۲۵، ۱۳۹۹

شعر : تسلیم

 "با صدای شاعر" آذر کیانی 

کتاب " بی خیال " انتشارات فصل پنجم 97
کتاب گزیده اشعار " جهان به قدرِهمین قد م ها" انتشارات فصل پنجم 98

لطفا روی لینک زیر کلیک کنید



پنجشنبه، فروردین ۱۴، ۱۳۹۹



"شعر" بهاردل " با صدای شاعر" آذر کیانی

لطفا روی لینک زیر کلیک کنید





کتاب " بی خیال" انتشارات فصل پنجم 97
کتاب گزیده اشعار" جهان به قدرِ همین قدم ها" انتشارات فصل پنجم 98
سیزده بدر مبارک

چهارشنبه، اسفند ۲۸، ۱۳۹۸

این فصل بهار نیست فصلی دگر است
مخموری هر چشم ز وصلی دگر است

هر چند که جمله شاخه ها رقصانند
جنبیدن هر شاخ ز اصلی دگر است


مولوی

شنبه، اسفند ۱۷، ۱۳۹۸


هشت مارس روز جهانی زن مبارک


چهارشنبه، اسفند ۰۷، ۱۳۹۸


حافظ

چهارشنبه، بهمن ۲۳، ۱۳۹۸

انرژی مثبتِ روز پر شور و نشاط " ولنتاین " می تواند درقلب میلیاردها انسان چنان سرور و وجدی را بیدار کند که برای لحظاتی مصیبت های این جهان غمگین ، فراموش شود
اما اندوه از دست دادن عزیزانی که می توانستند این روزها در کنار همراهانشان ولنتاین را جشن بگیرند، آنقدر قوی و تکان دهند ه است که انرژی عالمگیر این روز را پوشش داده است.

به یادشان هستم با عشق و شادی روحشان را آرزومندم.

جمعه، بهمن ۱۱، ۱۳۹۸


کتاب " بی خیال " انتشارات فصل پنجم 97
کتاب گزیده اشعار " جهان به قدرِهمین قدم ها "انتشارات فصل پنجم 98

جمعه، دی ۲۷، ۱۳۹۸


همین جا اعلام می کنم که بنده به هیچ روزنامه و مجله ی داخلی ، شعر، نقد و هرگونه مطلبی را برای چاپ نفرستادم مگر آنکه خبر انتشارش را درهمین جا و یا در فیسبوک و تلگرام اعلام کرده باشم.
بنابراین:
اگر می توانید جیب تان را با کار شریف و دستمزدی شریف تر پر کنید!
برای دیده شدن ترور شخصیت نکنید.
از دوستانی که سهوا و نه از روی غرض اثری را از بنده در روزنامه ای چاپ کردند و بابت عدم هماهنگی عذرخواهی کردند سپاسگزارم.



یکشنبه، دی ۲۲، ۱۳۹۸

یکشنبه، دی ۰۱، ۱۳۹۸

به خطوط کف دست هایمان راه یافته اند
از خط کناری به کوتاهی عمرمان
و از خط وسط به بی چیزی
ما جدا دست مان خالی ست
و قرار نیست در این هوای به شدت فریبنده
و سمت گریه های شدید
به جایی دیگر برویم.



#آذر کیانی
کتاب" پلاژ مردگان شاد " نشر اشاره84
کتاب گزیده اشعار" جهان به قدرِ همین قدم ها" انتشارات فصل پنجم98


جمعه، آذر ۲۹، ۱۳۹۸


در این یلدای بی پایان دل هایمان ، جای جان باختگان ماه آبان خالی ست.
با آرزوی شادیِ روح آن عزیزان ، یلدا مبارک

چهارشنبه، آذر ۱۳، ۱۳۹۸

شطرنج


بردی در کار نیست
باخت هم به هم چنین
بعد از بازی
روبروی هم می نشینیم
چای و قهوه می نوشیم
اوضاع سیاسی را ورق می زنیم
و به یک نتیجه می رسیم
مهره ها در نهایت
روی یک صفحه اند
بروند دوباره بر می گردند
کنار ما روی میز
مهره های سیاه و سفید
روبروی هم 
به همین منوال


آذر کیانی
کتاب" بی خیال" انتشارات فصل پنجم97
کتاب گزیده اشعار" جهان به قدرِ همین قدم ها" انتشارات فصل پنجم 98

پنجشنبه، آبان ۲۳، ۱۳۹۸


شعر" بی خیال " با صدای شاعر" آذرکیانی"


از کتاب " بی خیال " انتشارات فصل پنجم 97
از کتاب گزیده اشعار" جهان به قدرِ همین قدم ها " انتشارات فصل پنجم98

لطفا برای شنیدن صدای شاعر، روی لینک زیر کلیک کنید




شنبه، آبان ۱۸، ۱۳۹۸



نقاش : سالوادور دالی

چهارشنبه، آبان ۰۸، ۱۳۹۸

شعر: تسلیم

"با صدای شاعر " آذرکیانی 

97 "کتاب: بی خیال انتشارات "فصل پنجم

کتاب " گزیده اشعار" جهان به قدرِ همین قدم ها" انتشارات فصل پنجم 98 


لطفا روی لینک زیرکلیک کنید