عیسای ظلماتم
محیط درد را ترک می کنم
هیچ اثری از معجزه ی نیای ام
موسی را تداعی نمی کنم
می روم
آهس س س ته
قدم به قدم.
چشمم به آینه ای ست که نورش
از این شانه به آن شانه
طرح اندام شب زده ام را پاک می کند
روی شب یک قطره ام
و شبنمی که راه را منعکس می کند
و تو را.
آذر کیانی
بخشی از شعر"شب بارانی"
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر