پنجشنبه، آبان ۱۸، ۱۳۸۵





در بود
در نبود
هرجا كه گشته است نهان، ترس و حرص و رقص
هر جا كه مرگ هست
هر جا كه رنج مي برد انسان ز روز و شب
هر جا كه بخت سركش فرياد مي كشد
هرجا كه درد، روي كند سوي آدمي
هر جا كه زندگي، طلبد زنده را به رزم

بيرون كش از نيام
از زور و ناتواني خود، هر دو ساخته
!تيغي دو دم



زنده ياد شاملو


۱۰ نظر:

ناشناس گفت...

آذر گرامی

لینکت رو تو وبلاگم می زارم
شاد باشی

ناشناس گفت...

اما از خودت چه ؟ // تازه کن

با پیوست عطر نارنج

ناشناس گفت...

سلام! از شما تشکر کنم یا شاملو ! من از هردوی شما ممنونم

ناشناس گفت...

مرغ سكوت/ جوجه مرگي فجيع را/ در آشيان به بيضه نشسته ست ...

ناشناس گفت...

سلام بر شما و بر شاملو

ناشناس گفت...

....................هفته نامه ی سراسری ((صدا)) منتشر کرد ...................
.......................اخلاق در فلسفه اي كهن اما متجدد................................
.....جستجوي اخلاق در كتاب سيرحكت در اروپا نوشته ي محمد علي فروغي.......
............................... اثری تحقیقی از روح الله محمدی (مانی) .....................

ناشناس گفت...

«تاج پشمی بر سر شاعران» ، اینبار این را نوشته ام دوست من.چند نکته درباره ی افلاطون زدگی در شعر. سر
بزنید خوشحال می شوم.خانم کیانی

ناشناس گفت...

در گیر و دار زندگی...در جمع و خلوت...در شادی و غم...در شکست وپیروزی.. باید ایستاد....خیره در نگاه مستقیم جنگید....برای زندگی...


زیبا بود و کاری چون تیغی دوسر... روح بزرگش شاد و شادی هایتنان با دوام...

ممنون که هر از گاهی به کلبه ی کوچک زمستانی ما سر می زنید و قدم روی چشم ما می زارید...همه ی کامنت هام یه طرف و کامنتی که از شما گاها برام به یادگار می مونه یه طرف دیگه من رو جدا خیلی خوشحال میکنه...خوشحالم دوست بزرگوار و نکته سنجی مثل شما دارم ...آرزوی سعادت و شادی دارم براتون...در امان خدا.

ناشناس گفت...

دريغ به نام اين حي و هو چه هياهو كه نكرده اند.ارادت.

ناشناس گفت...

سلام بر دوست