طنز آخر
يك روز صبح كه به اداره آمديم، ديديم عكس يكي از همكارانمان را به ديوار زده اند. معلوم شد بر اثر سكته ي قلبي دار فاني را وداع گفته است
پرسيديم: اين مرحوم اولا كه سن و سالي نداشت، ثانيا سابقه ي بيماري قلبي هم نداشت، ثالثا مي گويند معمولا سكته ي سوم است كه آدم را از پاي در مي آورد
گفتند: حتما آن مرحوم قبل از اين، دو بار سكته كرده و خبردار نشده، چون آنقدر گرفتاري زياد است كه آدم فرصت نمي كند از اين جور چيزها خبردار بشود
از گلستان من ببر ورقي
عمران صلاحي
۱۴ نظر:
سلام و تسلیت
دوست عزیز سلام...طنز آخر زندگی عمران صلاحی رو تسلیت میگم...با ایمان به اینکه این روزها رنج زندگی از مرگ افزون است و بزرگانی چون او هرگز از خاطره ی جهان محو نمی شوند غم عظیم زندگی در میان بیهودگی ها و از دست دادن کسانی که بودنشون دلیلی برای امیدوار بودن خیلی ها به بودن و ماندن و تلاش کردن هست رو به خیال دوستانی که هنوز آخرین تلاش ها رو برا روشن موندن فتیله ی نیم سوز آبروی این قبیله ی مغموم دریغ نمیکنند آرام میکنم.
برقرار باشی و استوار که آرزوی همیشه ام سلامتی و شادی شماست...در امان خدا.
salam margeomrane salahi be khatereha ezafe kard be roozam
salam khateree baraye adabiat .be roozam
سلام و خسته نباشد. امیدوارم که همیشه شادباشید، من با اجازه به شما لینک دادم، خواستم کسب اجازه کرده باشم اینجوری. خوشحال میشم بهم خبر بدین
salam
tasliyat ...
سلام آذر عزیز . عمران رفت . ما هم خواهیم رفت. آن هایی که 28 سال در انتظار مرگ ادبیات ایران به رفتن ها نگاه می کنند ، آن هاهم خواهند رفت . من برگشته ام آذر جان . تازه نفس و آماده . دعا کن و کمکم تا بمانم تا همیشه . ... و باز هم سلام .
سلام
ایاد جمله آخر ژاک پره ور افتادم
قبرستان باقی است
قشنگ می نویسی یه کتابخونه کوچیک راه انداختم
نگاهی بنداز
یه میل بساز چندتا از شعرامو برات ارسال کنم
سلام خسته نباشید.
چرا اینقدر کمکار شدین؟
سلام . من هنوز باورم یاریم نمی کند مرگ دوستان را
حافظ،حافظه ی ما نیست.این را نوشته ام سر بزنید دوست من.
بسیاری چه دیر میمیرند و اندکی چه زود
او زود رفت
طفلک در اقلیت بود
به شکوفه ها به باران/ برسان سلام ما را ...
خدا بیامرزد
شعر خاتون اش را خیلی دوست داشتم
و از این به بعد چرخ ستاره پنچر می ماند بی کمک کنیم هولش بدیم
و قربان ات
ارسال یک نظر