چهارشنبه، خرداد ۰۳، ۱۳۸۵

يك بام و دو هوا




مانا نيستاني به خاطر كشيدن يك كاريكاتور زنداني شد.همين چند وقت پيش بود كه يك كاريكاتور در صفحه ي آخر يكي از روزنامه ها ديدم كه در قسمت بالاي آن نوشته شده بود احمدي نژاد،رئيس جمهور،گفته كه به هر شهري كه وارد مي شود عده اي از ديدن او بي هوش مي شوند.
كاريكاتور در همين رابطه كشيده شده بود و حكايت از اين داشت كه دو نفر يك بيمار را روي برانكار مي بردند.از آن ها مي پرسند اين بيمار را كجا مي بريد؟ مي گويند مي خواهيم قبل از انجام عمل آقاي احمدي نژاد را ببيند
وقتي با رئيس جمهور شوخي مي كنند و آب از آب تكان نمي خورد، وقتي روزانه اين همه جك از زبان اقوام اين مملكت ساخته مي شود و هيچ اتفاقي نمي افتد، حكايت مانا نيستاني عجب حكايتي مي شود
هموطنان آذري زبان بايد بدانند كه قبل از هر بازي، سناريو را به دقت بخوانند
و از خداوند بزرگ بخواهيم كه هرچه زودتر مانا نيستاني آذر زبان هم آزاد شود


با سپاس از آن يگانه حكايت



۸ نظر:

Sam Vaseghi گفت...

nice log.
you are welcme to visit:
http://iranianlolita.blogspot.com/

ناشناس گفت...

با تشكر از شما دوستان عزيز،نظرات شما پس از خوانده شدن،پابليش مي شود.

اسدالله امرایی گفت...

آذر کیانی عزیز
امیدوارم دعای خیرت هر چه زودتر مستجاب شود و مانی نیستانی عزیز همراه با مهرداد قاسمفر هر چه زودتر آزادشوند بفیه هم به مشروطه شان برسند.با شپاس از شما شاعر نازنین

ناشناس گفت...

ممنون از دیدار شما از وبلاگ من. دیدار شما مایه ی دلگرمی است . مطلب این جا را هم خواندم. " چه ساده ، چه به سادگی گفتند و ایشان را چه ساده چه به سادگی کشتند." . پیپ قرمز

ناشناس گفت...

...روزي ما دوباره كبوترهايمان را



سيما

ناشناس گفت...

کاریکاتور نژادپرستانه‌ی مانا نیستانی (!) بعلت آنکه در روزنامه‌ی رسمی ارگان دولت، روزنامه ایران، چاپ شده است، بهترین بهانه را به دست داده است آشوب بر پا شود. در نگاهی فراتر دامن زدن به اختلافات قومی و تحریک گروه‌های تجزیه‌طلب از سال‌های پیش در دستور نومحافظه‌کاران امریکا بوده است.البته سیستم اطلاعاتی جمهوری آذربایجان در کمک به آمریکا را نمی توان منکر شد نا آراميهای اخير مناطق ترک نشين ايران که بازتابی بسيار محدود در رسانه ی ما داشته است در رسانه های جمهوری آذربايجان پوشش وسيعی به اين نا آرامي ها صورت میگیرد و رويکردی خاصی مبنی بر تجزیه طلبی در آن کاملا نمود دارد.
بنده بعنوان عضو کوچکی از جامعه روزنامه نگارای با آنکه معتقدم توقيف روزنامه و سکوت خبری، راه حلی بر این معضل نیست و تنها پاک کردن صورت مساله است اما معتقدم حاکمیت این بار هوشمندانه، عمل نمود ابتدا پذیرفت که خطا کرده است سپس آدم‌هایی را که به نظرش بطور سمبولیک خطاکار می‌داند دستگیر می‌کند و به مردم نشان می‌دهد که در این دعوا بی‌طرف است تا به ترک زبانان ایرانی نشان دهد که ایرانی هستند با استفاده از ظرفیت دیگر رسانه ها. به نظرم این شیوه نشانه‌ی جدیدی از بلوغ و عقلانیت در حاکمیت است که تجربه هفت سال پیش کوی دانشگاه را در پی دارد.در بعضی مواقع برای حاکمیت ملی و یکپارچگی سرزمین نمی توان از ظرف دمکراسی صحبتی به میان آورد عقیده من، روزنامه ایران قربانی تسویه حساب های سیاسی شد اما نه از آن نوع و شکل که تداعی برخوردی مقتدرانه باشد بلکه برخوردی هوشمندانه در جهت آنتی تز سیاست های تجزیه طلبانه است.
بنده هم امیدوارم هر چه سریعتر سردبیر ایران و کاریکاتوریست آن مانا نیستانی آزاد شوند و توقیف روزنامه ایران پایان یابد.
موفق باشید و در پناه حق ::

ناشناس گفت...

منم امیدوارم که خانم نیستانی زودتر آزاد شوند. این مساله حتما از جاهای بلاتری داره آب می خوره و زندانی کردن ایشون مساله ای رو حل نمی کنه ولی یه سوال چرا ایشون به عنوان یک هنرمند و روزنامه نگار این اجازه رو به خودشون می دن که دست به چنین کاری بزنن. بازم تکرار می کنم رسالت یک هنرمند چیه؟ چرا باید به این راحتی ا بازیچه دست خیلی ها بشیم؟ با امید به وحدت و محبت. موفق باشید.

ناشناس گفت...

ممنون از اینکه به ما سر زدید. خانم کیانی کاملا واضخ که پشت پرده یکسری کارایی انجام شده، از خانم نیستانی تا حالا کارای زیادی دیدیم ولی چرا یکدفعه و چرا روز جمعه این اتفاق می افته و چرا از اینهمه کانال روزنامه هم یهویی رد می شه. اگه نابسامانی های آذربایجان رو هم بررسی کنیم می بینیم که اونا هم مردم عادی نبودن و یا یک جورهایی از بیرون تحریک و حمایت می شدن. بگذریم که حتی نظر منم زیاد مهم نیست ولی رسالت یک هنرمند و هدف غایی هنر چیه؟
می خواستم نظری که شاملو برای غایت شعر و هنر داشت رو اینجا بذارم که دیدم شاید خوب نباشه. جسارت من رو به بزرگیه خودتون ببخشید. ممنون از توجهتون.