شنبه، آبان ۱۲، ۱۴۰۳

 


غروب آسفالت


مگر چه می خواستند؟

سنگ از روی شکم برداشتند

و در صبحی ناشناخته

کیف و کتاب و گاری دستی و دستکش‌های پاکبانی را

به امید دیدنِ

تکان دستی ، دست‌هایی مهربان

در قامت خیابان

وارد آبان شدند.

باور کنید کوله پشتی انفجاری را

در دل هیچ مادری جاسازی نکردند.

فقط در یک روز از روزهای گرسنه

سنگِ روی شکم شان

شهاب آسمانی شد

و فرود آمد

و برداشت

از دامنِ آرزو

انتظارشان را

و از چشم‌های تهیِ آبان

خواسته‌هایشان.

غروب سرخ چکمه‌ای بی پا

دستکش پاکبانی پیر

کیف و کتاب و یاقوت سرخِ چشم‌های خشم

به مهمانی آسفالت آمد

و پائیز بر سرخِ خوابیده رنگ باخت.

آذر کیانی

پائیز_98

سایت اخبار_روز

https://www.akhbar-rooz.com/غروب-آسفالت-آذر-کیانی/


چهارشنبه، مرداد ۲۴، ۱۴۰۳

سه‌شنبه، تیر ۱۹، ۱۴۰۳


 ونسان ون گوگ

پنجشنبه، اردیبهشت ۲۷، ۱۴۰۳


 بخشی از شعر
زندگی یعنی همین
از کتاب 
پلاژ مردگان شاد1384
نشر اشاره
گزیده اشعار
1398جهان به قدر همین قدم ها
انتشارات فصل پنجم
آذر کیانی

یکشنبه، فروردین ۲۶، ۱۴۰۳





 ونسان ون گوگ

 


به وقت نوشتن می بینم که چیر هم انگاراز قماش غریزه در کار نوشتن دخیل است . نوشته پیشاپیش اینجا در دل شب حضور دارد. نوشتن شاید بیرون از خود نوشتن باشد، در نوعی بی ترتیبی در زمان ها : بین نوشتن و آنچه نوشته شده، بین آنچه نوشته شده و آنچه باید نوشت، بین دانستن و ندانستن معنای نوشتن، شروع از مفهومی خالص و غرقگی در معنا و بعد هم رسیدن به بی معنایی.

خیال توده ی سیاه در سرداشتن، در بهنه ی عالم، اصلا از سر اتقاق نیست.

کتاب: حیات مجسم

نویسنده : مارگریت دوراس

مترجم: قاسم روبین

نشر نیلوفر

photo by: patty maher


 سیزده بدر مبارک

چهارشنبه، فروردین ۰۱، ۱۴۰۳



نوروز 
1403
سال نو مبارک

پنجشنبه، اسفند ۱۷، ۱۴۰۲



هشت مارس ، روز جهانی زن مبارک