جمعه، تیر ۲۲، ۱۳۹۷


1380  نام : رویای ماهی

نقاش : آذر کیانی

تابستان 1380 کشیدم

یکشنبه، تیر ۱۷، ۱۳۹۷


ALESSANDRA CIMATORIBUS


جمعه، تیر ۱۵، ۱۳۹۷

"به بهانه ی سالگرد درگذشت هنرمند ارزنده " عباس کیارستمی 

به یاد دوست 

"شعر" دوست " با صدای شاعر " آذرکیانی 

لطفا روی لینک زیر کلیک کنید


یکشنبه، تیر ۱۰، ۱۳۹۷

شعر" بی قراری هایم از کی شروع شد " با صدای شاعر " آذر کیانی

 80از کتاب " چرا کفش هایت جفت نمی شود شعرمن؟ " نشر نیم نگاه 

لطفا روی لینک زیر کلیک کنید


حتما بخوانید

مطلبی بسیار جذاب و خواندنی
آرشیتکت : افروز نبوی

لطفا روی لینک زیر کلیک کنید



چهارشنبه، تیر ۰۶، ۱۳۹۷

پنجشنبه، خرداد ۳۱، ۱۳۹۷


"به مناسبت سالگرد درگذشت برادرعزیزم ، شاعر" سهراب کیانی 

روحش شاد

"شعر " وقتی نباشی " با صدای شاعر " آذر کیانی 


لطفا روی لینک زیر کلیک کنید




چهارشنبه، خرداد ۳۰، ۱۳۹۷

دل و جانم به تو مشغول و نظر در چپ و راست
که ندانند رقیبان که تو منظور منی

سعدی

جمعه، خرداد ۲۵، ۱۳۹۷

نه منظوری که با او می توان گفت
نه خصمی کز کمندش می توان رست

سعدی

دوشنبه، خرداد ۲۱، ۱۳۹۷

"بهار " باغ ایرانی 

عکس : آذر کیانی

جمعه، خرداد ۱۸، ۱۳۹۷

رفتیم اگر ملول شدی از نشست ما
فرمای خدمتی که برآید ز دست ما

سعدی

جمعه، خرداد ۱۱، ۱۳۹۷

سه‌شنبه، خرداد ۰۸، ۱۳۹۷

دخترم ، افروزعزیزم تولدت مبارک

پنجشنبه، خرداد ۰۳، ۱۳۹۷

"شعر " عشق " با صدای شاعر "آذر کیانی 

"تقدیم به یاس سفیدم " افروز



لطفا روی لینک زیر کلیک کنید

دوشنبه، اردیبهشت ۳۱، ۱۳۹۷

به یاس سفیدم افروز

عشق
------
عشق چشمهایش آبی ست
موهایش بلوند
قدش دوبرابر اراده ی من
و خنده ای که ادامه ام می دهد
درخیابان های این شهر
خون درشریان های این  شهر می دود
می دوم
شهر بلند می شود
می ایستد
شهر چشم هایش آبی ست 
موهایش بلوند

خورشید از سمت چپ شانه اش
با من رابطه دارد
رابطه ی آبی

 اراده ام تخدیر می شود
وقتی صورتم بلوند
در دریا غرق می شود
هی آب می روم
آب
می رود قعر شهری
 که هی غرق می کند
هی گم می کند
ودر تابلو اعلانات
چهره ام هی نقش می بندد که :
این زن گم شده است
در شهری که چشم هایش...
موهایش ...
و...

آذر کیانی
از کتاب " پلاژ مردگان شاد "  نشر اشاره 




جمعه، اردیبهشت ۲۸، ۱۳۹۷

در تلگرام با شما هستم

@azarkiani

 


شنبه، اردیبهشت ۲۲، ۱۳۹۷

جمعه، اردیبهشت ۲۱، ۱۳۹۷

بمناسبت سالگرد درگذشت غزاله علیزاده
------------------------------------
پرده ی آخر
-----------

غزاله !
 برایم بگو 
در آپارتمان سبز چه گذشت ؟
...................................
...................................
پنجره از دوبال بزرگ پر شد
و مر... ا ا ا ا ا



از کتاب " من به قرینه ی لفظی حذف شده است " نشر ثالث

------------
متن مصاحبه ام با روزنامه ی آرمان درباره همین شعر:
ـ خانم کیانی، شعر شما بر تصویرسازی متکی است و زبان به خوبی از این تصویرسازی­ها حمایت می­کند، این پرسوناژها چگونه یک اثر را با هارمونیِ متعادلی همراه میکند؟
آنجا که شاعر با شهودش بکار سرودن شعر است؛ یعنی سعی در شناساندن جهانی دارد که فراتر از این جهانی ست که بطور روزمره با آن سر و کار داریم . این را بگویم :"این جهان منحصربفرد شاعر، از طرفی بر پایه وجه تخیلی ذهن او و از طرف دیگر برتطابق  استعاره ها  با جهان بیرونی،استوار است ".
این جهان شاعرانه با تمام عناصر متشکل، در اختیار شاعر است تا آگاهانه به کمک شهود و شعور، بستری برای بکارگیری زبان شعر باشد. شهود معمولا پناهگاهی حقیقی را جستجو می کند که بدست آوردن آن تنها از راه هنر میسر است . تصویر و زبان، ابزار راهیابی به این مامن هستند که کمک می کنند تا شاعر بیانی حقیقی را از طریق شعر با مخاطب درمیان بگذارد. این ابزار یعنی ابتدا تصویر از بطن سوژه بشکل ناشناخته یی به شهود شاعر راه می یابد و چون برای بیان حقیقتی که سعی در شناساندن آن دارد به زبان نیازمند است؛ بنابراین فضایی را خلق می کند که فرآیند آن تعادل و هارمونی در تصویر و زبان است.
مثلا در شعر "پرده ی آخر" در کتاب"من به قرینه ی لفظی حذف شده است" نشرثالث :
غزاله!
برایم بگو
در آپارتمان سبز چه گذشت؟
.............................................
.............................................
پنجره از دو بال بزرگ پر شد
                                         و مرا ا ا ا ا ا
که الف در "مرا " به شکل تقطیع پلکانی به طرف بالا و حرکت روح بعد از خارج شدن از بدن  را نشان می دهد.
در این شعر که دیالوگی ست با زنده یاد خانم غزاله علیزاده و چگونگی مرگش ،این اجرای زبان ،نوع نگاه من است به مقوله مرگ ،که بر پایه اضداد است و تغییرِ حالتی ست به حالت دیگر و نه مردن و پایان یافتن.  تصویر در این شعر همان چند حرف "الف "است که به سمت بالا حرکت می کنند. گاهی نمی توان تصویر را از لایه های عمیق سوژه بیرون کشید تنها به این دلیل که انطباق سوژه و ابژه امکان پذیر نیست. بزرگ بودن حجم موضوع و عمیق و پیچیده بودن آن، مانع از برقراری ارتباط میان سوژه و ابژه می شود. بنابراین در چنین موقعیتی فکر میکنم باید  تصویر را به سطح کشاند و درحد حرکت در واژه ها، آن را نشان داد.

چهارشنبه، اردیبهشت ۱۹، ۱۳۹۷




Yola-Monakhov-Stockton


سه‌شنبه، اردیبهشت ۱۸، ۱۳۹۷