جمعه، مرداد ۲۲، ۱۳۹۵

به برادر عزیزم سهراب کیانی
وقتی نباشی
----------
بریدن تعریف دارد
وقتی نباشی 
نیستم
بهمین سادگی
درد خالی بودن ، خالی شدن
حسی مشترک در این نبودن هاست.

صدایم را می شنوی؟
کشتی غرقابیِ دردم
درکنار همین میز و کامپیوتر
و در گوشه ی همین اتاق.

حالا نیستی
 و وقتی نباشی
دستهایم شبی طولانی اند
در غیاب ستاره ی صبح.

چندان دور نیست آن روزها
که آرزو با کیف از مدرسه به خانه می آمد
و از زنگ امید می گفت که تعطیلی نداشت.
زنگ امید
از سمت صدایی
که واژه پرواز را 
از روی پر پروانه برمیداشت
و رنگ آسمان را 
از روی سنگ
و همواره شمعی روشن بود روی نگاهی
که هر اقدام باد را خنثی میکرد.
معمولا حاشیه کتاب شیمی ، ریاضی
از توجه به رگ های برگی سبز
و اندام و آوندهای  
آن پر بود.
پر بودی از نقش
گرم بودی از واژه
یادت هست؟
تا به دهانی ناپیدا خیره می شدی
در نبودت تردیدی نبود.
کجا بودی؟
کجا هستی؟
روزمرگی جان میداد
از انتخاب های تو
حالا نیستی
و وقتی نباشی
...
لطفا روی لینک زیر کلیک کنید







چهارشنبه، مرداد ۲۰، ۱۳۹۵

شنبه، مرداد ۱۶، ۱۳۹۵

اگر به شعور دیگران احترام بگذاریم ، دریک سطح برابر با آن شعور قرار میگیریم.
حماقت بهر شکلی ، نشانه ی کم فهمی و بی دانشی ست.
پافشاری بر نادانی هنر نیست.

دوشنبه، مرداد ۱۱، ۱۳۹۵



شعر: سهراب کیانی



مردان روز

نا خسته می آیند
بی کولبار و کف برلب
از دریای بی کران کویر
هنوز بازوهاشان
توان خنجر کشیدن دارد
مردان بی صدای روز...
اینجا می ایستند
تا گل سخن های گرسنه را
بر قامت بلند گندم بریزند
آنجا ترانه می خوانند
تا آسمان را در عزای گندم به گریه وادارند
و بر بلندای خشم
باد را به دار آویزند
که خاک را به غارت برد
در روشنای صبح
چشم ناخواب شان
شعله ها را
به خرمن نان می خواند
خنجر کشیده
بی صدا
مردان روز...

http://www.shereno.com/22447/20618/169237.html

عکس : ردیف بالا: منوچهر آتشی ، فرامرز سلیمانی ، سهراب کیانی
و دوستان گرامی در ردیف پایین . متاسفانه  بدلیل کیفیت عکس قادربه معرفی آنها نیستم.


شنبه، مرداد ۰۹، ۱۳۹۵

سرنوشت چیست؟
آیا سرنوشت یک نیروی اسرار آمیز و سازش ناپذیر بیرونی ست 
که بر تقدیر انسان حاکم است؟
تاثیرچنین مفهومی در بسیاری این بوده که فکر کنند هرچه هست 
همان است و نمی توان راجع به آن کاری کرد.
سرنوشت حکمی نیست که از پیش مقرر شده باشد
اما تحت قانون علیت ، یا کارما، توسط خود شما تعیین می گردد.
خداوند به شما اختیار عمل داده است ، اما قانون علییت برحسب کیفیت 
کردار شما نتیجه آن را معین می سازد.
بدین سان هر عملی نتیجه علی یا تاثیر خاص خود می شود.
وقتی عمل خاصی را انجام می دهید ، نتیجه و تاثیرش متقابلا هماهنگ 
و اجتناب ناپذیز با آن عمل خواهد داشت.
کردار خوب باشد یا  بد دارای عواقب واکنشی ست.
بنابراین شما روز به روز دارید عللی را می آفرینید که تعیین کننده ی 
سرنوشت تان خواهد شد.


پاراهامانسا یوگاناندا

سه‌شنبه، تیر ۲۲، ۱۳۹۵



شعر" وقتی نباشی " با صدای شاعر " آذرکیانی "
به یاد برادر عزیزم سهراب کیانی

لطفا روی لینک زیر کلیک کنید



اما جاودانه


عباس کیارستمی...
در جهان منحصربفرد هر هنرمند، هنر وقتی از سطحی برابر با واقعیت پا فراتر
 می گذارد، که توان عرضه ی خلاقیتی متفاوت را داشته باشد.
قرار داشتن در فضایی برآمده از دیدگاه متفاوت و نامتعارف کاری ست سخت.
و تاب آوردن آن فضا ، دشوار.
همچنین رفتن
از سطح تکرار ، روزمرگی و...
به سطح یکه ، نابِ شعور و آگاهی
عبوری ست جانکاه
اما جاودانه
و عباس کیارستمی ...

ازمجموعه "نکته ها ... سه نقطه حرف... آذرکیانی"



"تریابلاگ " در سه ماه اول سال 1395، دوهزار وهفت صد(2700) 
بازدید کننده داشت.

از حضورگرم تان سپاسگزارم

شنبه، تیر ۱۹، ۱۳۹۵

سهراب کیانی
------------
شقایق
-----
از میان شعله گذشتند
مردانی که پرچین شالشان
شقایق بود
و برق چشمشان فانوس قله ها
تک تک شقایق پرچین
نوید زندگی
در عرصه بی خزان امید.
گلخن قله ها از خورشید تهی نمی ماند
فردا به سر ستاره می زنند
درجشن پرشکوه شعله ها .

1360 از دفتر خورشید نامه

سایت شعر نو" شقایق"

برادرم سهراب کیانی سمت چپ و نفرسوم فرامرزسلیمانی و دیگر دوستان
"کوه دنا"


سه‌شنبه، تیر ۱۵، ۱۳۹۵

در تب و تاب سوختن
من چه گویم یک رگم هشیار نیست
و برادری دیگر، هنرمند ارجمند عباس کیارستمی عزیز از میان ما رفت. روحش شاد



شنبه، تیر ۱۲، ۱۳۹۵



 سهراب کیانی



تحقیر مرگ


بازوی خسته صندلی
پاهای لرزان میز
عصای دستم...
میراث ام داس،
گندم را درو نکرد
قرین غروب ام
کجاست فرزندم
زنگار میراثم بزداید؟
آینه به لکه چهره می دهد
موش های گور را می بینم
به نگاه ملتمسانه یی دندان تیز می کنند
بگذارید! بگذارید!
داسم را بر کمرگاه گندم
بازوی صندلی را در امتداد نور
و میزم را به گردوی پیر بسپارم
ای مرگ!
ای مرگ!
چنین بخود مبال!
من به کرات
به میخ صندلی
به میز
به عصا
به داس
کوفتمت!
اسبم بر آخور شیهه می زند
گل پولاد به قلبم اذان نخواند
اسبم جهید بر خندق پر خنجرت غبار زد
چنین بخود مبال!
من مردمک را
از روزنه تقنگ
سوارانه به چشم دوختم
همچون صیاد پیر به صید بی تجربه
اگر به فرشم کرک نمی بینی
یا به آینه جیوه یی
چنین بخود مبال!
من پا به کول آهو
موی سپید را در ماه شانه می زنم
خورشید را در اجاق سینه می نهم
کدام پیر دست و دهانم را ندید؟
من بر میزم بهار را تفسیر می کنم
تا جغد و کلاغ
در دستانم به بیضه نشینند
انار زیر پایم گل داد
و نیلوفر عاشقانه به زانوانم پیچید
ای مرگ!
ای مرگ!
می خواهم دربهار
تابوتت را از خار بسازم
در انبوه گل بسوزانم
صدای سرت به بهشتت خواهد برد؟
در امتداد غروب
بر دربا
برابر خورشید
میراثم را به طوفان خواهم برد
همچون مه بر می خیزم
در خاکستر صبح به سبزه می نشینم
ای مرگ می خواهی
از مشک ام جرعه یی آب در حلقت بریزم؟
می خواهی دوباره زندگی کنی؟
من همسایه خورشیدم
در پله ی چهارآسمان
باید زیست
باید داس را صیقل داد
و سینه ی زمین را شکافت
و برف را با گردو درک
امید به باران داشت
تا همچو جمبو*
ریشه درزمین و آسمان داشت
ای مرگ من حق زیست را
به تو و برادرت در خود نخواهم داد
ناخواسته بر دوش
تا به انتهای آبادی همراهم باش!

---------------------------
*جمبودرختی ست که در مناطق مرطوب می روید. میوه دارد و ریشه هایش از تنه ی درخت آویزان و خارج از زمین است." در بوشهر می توان یافت."

                


یکشنبه، تیر ۰۶، ۱۳۹۵

تقدیم به برادر عزیز و مهربانم ،شاعر ونقاش سهراب کیانی 

روحت شاد و یادت گرامی

 --------------------------
تا عبور رسیده ها از مرز
من و تو نیز خواهیم رسید
آری از این پس مرگ را
من مرز می دانم

آذرکیانی
لطفا روی لینک زیر کلیک کنید
اشعار سهراب کیانی در سایت شعر نو


سه‌شنبه، تیر ۰۱، ۱۳۹۵

مردی که افتاد




  به ابراهیم گلستان که نوشت از " مردی که افتاد"

 مردی که افتاد
-------------
نردبان تمام حکایت نیست ، نبود،
برای رسیدن یا نرسیدن.
که بالا بروی و برسی به چهره یی
که طرح میزد از نقش درون
همه ی حکایت شاید
رسیدن به دالانی ست
که از حدقه ی چشم راه می کشید،
به نگاهی که فقط تو می دیدی.
جریان تند جاذبه
از زمان بیرون
از مکان بیرون
و از نردبان
که تو در آخرین پله
عبور کنی
 از گچ
از رنگ
از قلم
تا برسی.
و تا رسیدی  
افتادی از خودت.
از خودش افتاده بود.
نقش، دام
ساده، دام
رویا، دام
افتادن از خود اما ساده نیست.

آذر کیانی
از مجموعه ی آماده چاپ

در لینک زیر در اخبار روز بخوانید

http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=74249

ابراهیم گلستان مجموعه داستانی دارد بنام" شکار سایه" که داستان " مردی که افتاد" از این مجموعه است.

پنجشنبه، خرداد ۲۷، ۱۳۹۵

شنبه، خرداد ۲۲، ۱۳۹۵


شعر "دوست " با صدای شاعر " آذر کیانی "
تقدیم به هنرمند بزرگ عباس کیارستمی عزیز  

لطفا روی لینک زیر کلیک کنید





http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=70133


پنجشنبه، خرداد ۲۰، ۱۳۹۵


بیایید در یک معبد خاص قدم بزنیم
آرشیتکت: افروز نبوی

لطفا روی لینک زیر کلیک کنید





http://frozenarch.blogspot.com/2007/11/kuji.html



چهارشنبه، خرداد ۱۹، ۱۳۹۵


آرامشی که اکنون دارم
مدیون انتظاریست،
که دیگر از کسی ندارم

سیلویا پلات

دوشنبه، خرداد ۱۷، ۱۳۹۵


روز جهانی محیط زیست گرامی باد

Spring Waterfall



یکشنبه، خرداد ۱۶، ۱۳۹۵

کارنامه ی 30 سال فرهنگ دیداری کودکان ایران 1330- 1360

کودکی در همین نزدیکی ست . به موزه ی هنرهای معاصر سر بزنید
 و خاطرات کودکی را دوباره و این بار شگفت انگیز تجربه کنید.

 آدرس : انقلاب - کارگر شمالی - موزه ی هنرهای معاصر








جمعه، خرداد ۱۴، ۱۳۹۵

از جرم ترسان می شوی وز چاره پرسان می شوی 
                                                                     
 آن لحظه ترساننده را با خود نمی بینی چرا 
------                                                                     

  این سو کشان سوی خوشان وان سو کشان با ناخوشان

یا بگذرد یا بشکند کشتی در این گرداب ها


                                                        مولوی